استراتژی فشار-مذاکره در حوزه منطقه ای و نظامی
96/8/7
طی هفته گذشته چندین طرح ضد نقش محور مقاومت در منطقه در مجالس آمریکا تصویب شد که تمرکز بر روی آن ها نشان دهنده این است که ترامپ در خصوص این استراتژی جدید آمریکا نسبت به ایران، با برنامه پیش می رود.
صرف نظر از دموکرات و جمهوری خواه، ترامپ یا اوباما، دولت آمریکا کانون توجه خود را بر حوزه نفوذ منطقه ای ایران متمرکز کرده است و برای رسیدن به این خواسته ناحق، از هر ابزار و روشی استفاده می کند. اما این که چرا آمریکا بدنبال چنین رفتاری است را بایست در سیاست های اصولی جمهوری اسلامی و تباین آن با سیاست های زیاده خواهانه آمریکا در منطقه ونظام بین الملل جست و جو کرد. در این شرایط، صحبت های دونالد ترامپ و تیم امنیتی او مبنی بر تغییر نظام سیاسی ایران را (به دلیل عدم توان دولت آمریکا برای نیل به چنین هدفی) اگر چه باید هوشیارانه به آن ها نگریست ولی نباید قابل تحقق فرض کرد. چرا که آن چه توسط آمریکا شاید بتواند قابلیت عملیاتی داشته باشد ، استراتژی ای است که چند سالی است آمریکایی ها تلاش می کنند تبدیل به گزینه اول روی میز خود کنند؛ یعنی همان استراتژی فشار (تحریم) – مذاکره علیه ایران.
ترامپ مسئول فشار برای مذاکره موشکی
بعد از اعلام «استراتژی آمریکا در برابر ایران» توسط ترامپ، تمرکز او بر مسئله موشکی ایران در ادامه سیاست های کلی آمریکا بیشتر نمایان شد. تمرکزی که اگرچه با سخنان عوامانه او همراه بوده است، اما نشان دهنده یک طرح کلان توسط ایالات متحده آمریکا علیه ایران بوده است. فرض بر این است که هیچ تفاوتی بین سیاست های ترامپ و اوباما نیست و ترامپ تنها مجری سیاست هایی است که از پیش ، آمریکایی ها در قبال ایران تدوین کرده بودند. نگاهی به نامه خداحافظی جان کری و مسئله عدم پایبندی ایران به روح برجام که باراک اوباما مدام از آن سخن می گفت و در حاشیه نشست امنیت هسته ای واشنگتن آن را بر زبان آورد نشان دهنده و موید این موضوع است. حالا ترامپ نیز در حال رونمایی از استراتژی جدید آمریکا در خصوص ایران، البته نه در حوزه محتوا، بلکه در بیان عنوان و موضوع است. در حالی که محتوای استراتژی اوباما را فشار برای مذاکره در خصوص پرونده هسته ای تشکیل می داد، در اینجا نیز محتوا فشار برای مذاکره در حوزه منطقه ای و موشکی است، تفاوت تنها در موضوع است.
استراتژی فشار با القای فضای وحشت در حوزه منطقه ای و محور مقاومت
بسیاری از کارشناسان معتقدند استراتژی آمریکا علیه ایران تقریبا مشخص شده است، این کشور شدیدا به دنبال ایجاد فضای وحشت در ایران به منظور کشاندن این کشور پای میز مذاکره است. صحبت های ترامپ، استراتژی جدید آمریکا، تقسیم کار موجود در منطقه غرب آسیا و ... همه نشان دهنده این موضوع است که آمریکایی ها بر روی مسئله موشکی و نقش منطقه ای ایران تمرکز کرده اند و تلاش دارند همان سناریوهایی که در خصوص توافق هسته ای با ایران پی گیری کردند در خصوص مسائل منطقه ای و نظامی ایران نیز پی گیری کنند. طی هفته گذشته چندین طرح ضد نقش محور مقاومت در منطقه در مجالس آمریکا تصویب شد که تمرکز بر روی آن ها نشان دهنده این است که ترامپ در خصوص این استراتژی جدید آمریکا نسبت به ایران، با برنامه پیش می رود. ترامپ در اینجا بدنبال این هدف است که با متهم کردن متحدان منطقه ای ایران و محور مقاومت ، بیان کند که جریان مقاومت در منطقه حامی تروریسم است و باید مانع نفوذ و گردش مالی آن ها شد.
اخیرا ترامپ در صفحه توئیتر خود با ایراد اتهاماتی در خصوص حزب الله گفته ؛ «ما هرگز کشته شدن 241 نظامی آمریکایی توسط حزبالله در بیروت را فراموش نمیکنیم؛ آنها در حال خدمت به ملتمان جان خود را از دست دادند.» یا مایک پنس معاون رئیس جمهور آمریکا پا را فراتر نهاده و اظهار داشته ؛ « انفجار در مقر نظامیان آمریکا در لبنان ، جرقه اول برای جنگ علیه تروریسم بود، نبرد را به سرزمین تروریستها خواهیم کشاند، حزبالله گروهی تروریستی و همگام با ایران به عنوان حامی اصلی تروریسم است ».این سخنان پررنگترین شاخص برای تشدید تنشها علیه ایران و حزبالله است؛ چه بسا لبنان میدان درگیری کوچکی برای انتقال این درگیری به تمام منطقه باشد.
طرح های آمریکا ضد محور مقاومت
اخیرا آمریکایی ها چهار طرح تحریمی ضد ایران و حزب الله لبنان را به تصویب رسانده اند که در راستای همان استراتژی کلی آمریکا در زمان ترامپ یعنی تمرکز بر مسئله منطقه ای و موشکی ایران قابل تحلیل است که به آنها اشاره می شود:
نخست ؛ طرح H.R 3342 علیه حزب الله لبنان در مجلس نمایندگان
این طرح با این ادعای موهوم به تصویب رسید که حزب الله لبنان در استفاده از سپر انسانی برای پیشبرد اهداف خود بهره می گیرد. پیشنهاد دهنده این طرح ، گالاگر بود که مدعی شد حزب الله از زرادخانه موشکی که توسط ایران و سوریه تامین شده است برخوردار است و آن ها را در جنوب لبنان مستقر کرده است. این طرح رئیس جمهور آمریکا را موظف می کند ظرف 120 روز گزارشی از نفراتی که از سپر انسانی استفاده کرده اند را ارائه دهد و اقداماتی را در پاسخ به آن ترتیب دهد. در این طرح از رئیس جمهور آمریکا خواسته شده است منابع مالی این افراد مسدود شده و مانع از سفر این افراد به آمریکا شود.
دوم؛ طرح H.R 3329 تشدید تحریمها علیه حزبالله
این طرح که بر ضد حزب الله و هر فرد و گروه یا کشوری که حامی این گروه است، به تصویب رسیده است، تامین مالی بین المللی حزب الله را مورد هدف قرار می دهد. این دومین طرحی بود که طی هفته گذشته ضد حزب الله لبنان به تصویب رسید و توسط «اد رویس» رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا ارائه شد و مورد حمایت قانونگذاران هر دو حزب قرار دارد. این طرح خواستار اصلاح متن یک قانون مصوب سال 2015 علیه حزبالله لبنان به منظور تشدید تحریمها علیه این گروه شده است. «قانون قطع منابع مالی بینالمللی حزبالله مصوب سال 2015»، از نگاه طراحان این طرح ، دارای اشکالاتی بود که می بایست مورد اصلاح قرارمی گرفت. در اینجا جزئیات بیشتری درباره سازمانها و شرکتهایی که بایستی به بهانه همکاری با حزبالله هدف تحریم واقع میشدند، مورد توجه قرار گرفته است.
سوم؛ قطعنامه 359 علیه حزبالله
در قطعنامه شماره 359 از اتحادیه اروپا خواسته می شود تمام شاخه های نظامی و سیاسی حزبالله لبنان به عنوان سازمان تروریستی اعلام شود و فشار ها نیز بر این گروه تشدید شود. پیش از آن تنها شاخه نظامی حزب الله مورد هدف بود.
چهارم؛ طرح تحریمی H.R 1698 مجلس نمایندگان
در ابتدای این طرح که با نام «قانون موشکهای بالستیک ایران و اجرای تحریمهای بینالمللی» به تصویب رسیده است، آمده است «سیاست ایالات متحده این است که از هرگونه فعالیت ایران در ارتباط با موشکهای بالستیکی که برای داشتن توانمندی حمل کلاهک هستهای طراحی شدهاند، از جمله شلیک با استفاده از چنین فناوریهای موشکی، جلوگیری کند.»
بر اساس این طرح ، دولت آمریکا را موظف است که نهایتا ظرف 90 روز پس از تبدیل این طرح به قانون، گزارشی در مورد «زنجیره تأمین» و افراد و شرکتهایی که «برنامه موشکی ایران را به میزان چشمگیری تسهیل کرده، پشتیبانی کرده یا به نحوی دیگر کمک کرده باشند»، به کنگره ارائه کند. در صورتی که مواردی از چنین تامینی شناسایی شود، دولت آمریکا موظف به ارائه لیستی از افراد و شرکتهای تحریمی است. همچنین دولت آمریکا مطابق با این طرح باید اقدامات خود در پاسخ به این تامین ها را نیز مشخص کند. این مصوبه تنها با دو رای منفی مواجه شد و به تصویب رسید.
اقتصاد امن؛ پادزهر استراتژی آمریکا
تمام این طرح های آمریکایی ها در پازل سیاست کلی افزایش فشار به منظور قرار گرفتن در فضای جبر برای مذاکره در حوزه موشکی اتفاق می افتد. در این سو سیاست های جمهوری اسلامی بایستی طوری طراحی شود که ضمن شناخت دقیق نسبت به این استراتژی کلان آمریکا و تقسیم کار با سایر ائتلاف ها شبیه به اروپایی ها، بر اقتصاد درون زا تکیه شده و امنیت اقتصادی کشور تحت الشعاع اقدامات و استراتژی های آمریکایی ها نسبت به ایران قرار نگیرد. این همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب در دانشگاه افسری امام علی (ع)آن را این گونه تشریح کردند : « در زمینههای مختلف، امنیّت مهم است. من بهمناسبت اینکه امروز یکی از مسائل اساسی کشور، مسئلهی اقتصاد و معیشت مردم است، اشاره کنم که اقتصاد هم نیازمند امنیّت است؛ بنای اقتصادی کشور هم بایستی بر یک بنیاد امنی نهاده بشود. مشکل ما، مشکل تاریخی ما، مشکل بازماندهی ما از دورانهای طاغوتی، وابستگی اقتصاد ما به نفت است؛ این موجب شده است که ما در زمینهی مسائل اقتصادی، دغدغهی امنیّت را در همهی دورانها، زیاد داشته باشیم؛ قیمت نفت کم شد، زیاد شد، فروش نفت ممنوع شد، رفتوآمد نفت مشکل شد، فلان مشتری نفت پول ما را نداد. وقتی همه چیز بر محور نفت در اقتصاد میچرخد، اقتصاد ناامن است؛ اقتصاد هم بایستی امن بشود. این جمله را در اینجا گفتم بهخاطر اینکه ولو محیط نظامی، محیط اقتصادی نیست، امّا اهمّیّت امنیّت برای همهی بخشها معلوم بشود؛ حتّی برای مسئلهی اقتصاد که علیالظّاهر به کسوت سربازی و لباس ارتشی و سپاهی ارتباطی ندارد.»
اخبار مرتبط
نظرات