روز شمار
اوقات شرعی
زندگینامه و نظرات آیت الله طالقانی
azadi

آيت الله سيد محمود طالقاني در سال 1290 ش- 1329 ق ( در شناسنامه ايشان سال تولد 1284 ش ياد شده است) در روستاي گليرد طالقان به دنيا آمدند .
آيت اللّه طالقاني دوران كودكي را تا ده سالگي در روستاي «گليرد» طالقان سپري نمود و همان جا خواندن و نوشتن و مقدمات علوم اسلامي را فرا گرفت و سپس همراه خانواده به تهران رفت .
ايشان در نوزده سالگي براي فراگيري بيشتر و دقيق تر علوم اسلامي عازم حوزه علميه قم گرديد و از درس استادان بزرگي چون آيت اللّه حجت و آيت اللّه خوانساري بهره فراوان برد. آيت اللّه طالقاني، مدتي نيز براي بهره گيري از درس استادان مشهور نجف اشرف، راهي آن مركز بزرگ علمي شد، اما دوباره به قم و مدرسه فيضيه برگشت. 
ايشان پس از سال ها تحصيل در حوزه علميه قم، از آيت اللّه حائري يزدي، بنيان گذار حوزه علميه قم، اجازه اجتهاد گرفت و با عزمي راسخ و گامي استوار، راهيِ تهران شد و در مدرسه عالي شهيد مطهري (سپهسالار سابق) به آموزش علوم اسلامي پرداخت. او كه از مدت ها پيش دردِ جامعه و مردم را حس كرده بود و تنها راهِ نجات را در بازگشت به اسلام و قرآن مي دانست، با برقراري جلسات تفسير قرآن، در اين مسير قدم نهاد و رسالت عظيم خويش را به انجام رسانيد.
در سال 1341 ش، به دنبال واكنش امام خميني رحمه الله عليه انقلاب سفيد شاه، آيت اللّه طالقاني رحمه الله نيز براي برداشتن نقاب از چهره نوكران استعمار به افشاگري دست زد. نظام سرسپرده كه مصمّم به اجراي برنامه ديكته شده از سوي آمريكا بود، آيت اللّه طالقاني را دستگير و روانه زندان كرد. او با وجود شكنجه هاي بي رحمانه در زندان، به برقراري جلسات تفسير قرآن، نهج البلاغه و تاريخ اسلام براي زندانيان مسلمان همّت گماشت و براي ايجاد وحدت بين مبارزان مسلمان نخستين نماز جماعت را در زندان برپا نمود و استقامت وصف ناپذيرش در برابر شكنجه هاي خون آشامان ساواك، مايه قوت قلب ديگر زندانيان بود.
آيت اللّه طالقاني از جمله متفكّراني بود كه گام هاي شايسته اي براي اتحاد جهان اسلام برداشت. او در كنفرانس هاي متعددي، گاه به عنوان نماينده شخصيت هاي بزرگي چون آيت اللّه كاشاني و بروجردي و گاه به طور مستقل، شركت نمود. وي در حمايت از تأسيس «دار التقريب بين المذاهب الاسلاميه» كه به دست آيت اللّه بروجردي و با همكاري انديشمندان «الازهر» مصر، به ويژه شيخ محمد شلتوت ايجاد شده بود، نوشت: «راه تقريب، كه جمعي از علماي بيدار و مجاهد پيش گرفته اند همين است كه با نور تفكر، محيط ارتباط اسلامي را روشن سازند و با نوك قلم، باقي مانده ابرهاي تاريك را از افق فكري مسلمانان زايل گردانند تا وحدت واقعي پايه گيرد، نه اتحاد صوري و قراردادي».
در 25 ارديبهشت ماه 1327 ش، هم زمان با خروج آخرين سرباز انگليس از خاك فلسطين، «بن گورين»، رئيس يكي از سازمان هاي صهيونيستي، خبر شوم تأسيس دولت اشغالگر اسرائيل را اعلام كرد. از آن تاريخ به بعد، تلاش هاي گسترده اي در ابعاد مختلف براي حمايت از حقوق مردم فلسطين صورت گرفته است. آيت اللّه طالقاني نيز از مبارزاني بود كه هرگز در برابر اين تجاوز، سكوت نكرد و در كنفرانس هاي متعدد از حق ملت فلسطين دفاع كرد. وي در خطبه نماز عيدفطر سال 1348 ش به مسئله فلسطين پرداخت و ضمن آگاه كردن مردم از وضعيت مسلمانانِ فلسطين و يادآوري مسئوليت آنان در اين مبارزه، از آنها خواست تا فطريه خود را براي كمك به مبارزان مسلمان هديه كنند.
آيت اللّه طالقاني در جريان مبارزه با رژيم ستمشاهي بارها دستگير و به زندان افتاد در سال1354 دو سال زنداني شد و در سال 1356، رژيم وي را با وجود كهولت سن و ضعف جسماني به ده سال زندان محكوم كرد. كه با پيروزي انقلاب اسلامي از زندان آزاد شد .
با سقوط رضاخان و بر سر كار آمدن شاه جوان و بي تجربه، فضاي فعاليت هاي فرهنگي و سياسي تا اندازه اي باز شد. در اين هنگام آيت اللّه طالقاني براي آشنايي هرچه بيشتر نوجوانان و جوانان با معارف اسلامي، به تشكيل «كانون اسلام» دست زد و هم چنين به انتشار مجله دانش آموز از طرف كانون، همت گماشت.
 
«حمايت آيت اللّه طالقاني از فداييان اسلام»
آيت اللّه طالقاني همواره از مدافعان فداييان اسلام بود. پس از كودتاي ننگين 28 مرداد 1332، آن گاه كه رژيم كودتا جاي پايش را محكم كرد و به انتقام جويي از فداييان اسلام پرداخت، آيت اللّه طالقاني آنها را در خانه اش پناه داد. ولي با مشكوك شدن مأموران به منزل وي، شهيد نواب و يارانش، آن جا را ترك كردند. وقتي ساواك به آن خانه هجوم برد، كسي از فداييان را در آن نيافت. با اين حال آقاي طالقاني را دستگير و بازداشت كرد. اما چون مدركي عليه وي به دست نياورد، پس از مدتي او را آزاد نمود. او در سال هاي 1324 و 1325 ش نيز وقتي كه شهيد نواب، مورد تعقيب قرار گرفت، وي را در روستاهاي اطراف طالقان پناه داد.
 
«روشنگري آيت اللّه طالقاني در ماجراي نهضت ملي شدن نفت»
به دنبال پايه گذاري نهضت ملي نفت به رهبري آيت اللّه كاشاني و حركت يكپارچه مردم در پشتِ سر او، آيت اللّه طالقاني هم گام با آيت اللّه كاشاني براي بازستاندن حق عليه استعمار به قيام پيوست و يكي از ياران نزديك آيت اللّه كاشاني در اين راه شد و با زبان گويا و بُرنده خود به افشاگري و روشنگري پرداخت.
 
«آيت اللّه طالقاني و اطاعت از امام»
پس از ورود امام خميني رحمه الله به ايران و به پيروزي رسيدن انقلاب اسلامي، آيت اللّه طالقاني پشت سر ايشان قرار گرفت و بازويي توانا براي آن رهبر الهي گرديد و اطاعت از حضرتش را بر همه واجب مي دانست. او امام را نعمتي عظيم از جانب خداوند براي ملت ايران مي شمرد و قدرداني نكردن از آن را سبب دچار شدن به عذاب الهي مي دانست و در مقابل بدخواهان و گروه هاي تفرقه افكن ـ كه وانمود مي كردند او نظر مثبتي درباره رهبري امام ندارد ـ قاطعانه ايستاد و مي فرمود:«رهبريِ قاطع ايشان را براي خودم پذيرفته ام و هميشه سعي كردم كه از مشي اين شخصيت بزرگ اسلام و افتخار قرن، مشي من خارج نباشد».
 
«اولين نماز جمعه»
با برپايي حكومت جمهوري اسلامي، آيت اللّه طالقاني از طريق يكي از شخصيت هاي بزرگ كشور، برگزاري نماز جمعه در سرتاسر ايران را به امام پيشنهاد كرد كه با موافقت وي، اين مراسم وحدت بخش در سرتاسر ميهن اسلامي برگزار گرديد. بر اين اساس به دستور مستقيم حضرت امام نخستين نماز جمعه تهران به امامت آيت اللّه طالقاني در پنجم مرداد 1358 در دانشگاه تهران برپا شد و بيش از يك ميليون نفر در آن شركت كردند. او هفت نماز جمعه را اقامه كرد كه آخرين آن در بهشت زهرا، در شانزدهم شهريور 1358 بود.
 
« آثار »
اگرچه زندگاني آيت اللّه طالقاني سراسر مبارزه بود و بارها زنداني و تبعيد گرديد، اما با اين حال، آثار ارزشمندي از خود به جا گذاشت. گنجينه هاي ارزشمندي همچون پرتوي از قرآن، مقدمه و تعليق بر كتاب تنبيه الامة و تنزيه الملة، اسلام و مالكيت، به سوي خدا مي رويم، پرتوي از نهج البلاغه، آينده بشريت از نظر مكتب ما، آزادي و استبداد، آيه حجاب، مرجعيت و فتوا، درسي از قرآن و درس وحدت از يادگارهاي جاودان آن عالم فرزانه به شمار مي روند.

«رحلت ایشان»
آيت اللّه طالقاني پس از سال ها مبارزه، سرانجام روز دوشنبه 19 شهريورماه 1358 به سوي حق شتافت امام (ره) در پيامشان در اين باره فرمودند: «آقاي طالقاني يك عمر در جهاد و روشنگري و ارشاد گذراند. او شخصيتي بود كه از حبسي به حبسي و از رنجي به رنج ديگر در رفت و آمد بود و هيچ گاه در بهار بزرگ خود سستي و سردي نداشت. من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او براي اسلام به منزله حضرت ابوذر بود و زبان گوياي او چون شمشير مالك اشتر برنده بود و كوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او پربركت».
 

«برخورد با گروهک ها»
نكته قابل توجه در زندگي آيت الله طالقاني نوع برخورد با گروهها و جريان هاي مخالف نظام بود كه مدارا و تلاش ايشان براي جذب آنان به انقلاب موجب شد تا اين گروهها ايشان را همفكر خويش تلقي نموده و از جايگاه ايشان استفاده ابزاري نمايند وبه عنوان سندي براي حقانيت و اعتبار راه خويش بهره بگيرند , مسئله اي كه امروز نيز ادامه دارد نمونه آن را در زمان اصلاحات شاهد بوديم .
آيت الله طالقاني - همانطور كه آيت الله مهدوي كني در خاطراتش ذكر مي كند- بيشتر از اين كه دافعه داشته باشد براي تمام اقشار جاذبه داشت. همين جاذبه باعث مي شد گروهايي در صدد مصادره به مطلوب از شخصيت آيت الله طالقاني برآيند. اين جريان بعد از انقلاب تشديد شد. چرا كه اولاً گروهاي منحرف و التقاطي تحت فشار بودند و ثانيا جريان حاكم و تعيين كننده، روحانيت بود و لذا سران اين گروهها براي بيرون آمدن از انزواي سياسي و يا تخفيف در مجازاتها در صدد موجه جلوه دادن خود با نام آيت الله طالقاني بودند.
از جمله آنها مجاهدين خلق بود كه چون زاييده نهضت آزادي و دست پرورده مهندس بازرگان (كه به او پدر بازرگان مي خواندند!)بودند، نهايت بهره برداري سياسي را از روي خوش آيت الله طالقاني كردند. زماني وي را كانديداي رياست جمهوري كردند، زماني مجموعه سخنراني هاي وي را تحت عنوان مجموعه گفتار پدر طالقاني در چند جلد چاپ كردند، مدتي به خاطر زنداني شدن فرزندش - مجتبي كه پيكاري بود - جو كشور را آشفته كرده و هر بار با انتشار عكس رجوي و خياباني با ايشان، جوانان شيفته آيت الله طالقاني را به دام خويش مي كشاندند.
علاوه بر مجاهدين خلق، گروهاي انحرافي ديگر مثل آرمان مستضعفين -كه مولود انديشه هاي شريعتي بود- سعي كردند آيت الله طالقاني را مقابل امام و روحانيت سنتي انقلابي، قرار دهند.
اما امام (ره) با درايت كامل و با اعتمادي كه به آيت الله طالقاني داشت، ايشان را به امامت جمعه ي تهران منصوب كردند و ايشان را ابوذر زمان و مالك اشتر دوران ناميدند. اين خود جوابي محكم و قاطع بود به منافقان سيه روزي كه ادامه حياتشان را تحت لواي روحانيت مي دانستند اما به جاي آنكه خود با روحانيت همراه شوند، قصد داشتند نشان دهند روحانيت همراه آنان است.
البته آيت الله طالقاني هم هيچ گاه در اين فضا سازي ها و تبليغات منفي هضم نشد و در دام هيچ يك از آنها نيفتاد. چنانچه محمد جواد حجتي نقل مي كند كه شب عيد فطر كه با آقاي طالقاني راجع به اين گروه ها صحبت كردم، به من گفتند :«شما خيال مي كنيد كه من طرفدار اين گروهها هستم. من مطمئنم اگر اين گروهها بفهمند كه من حرفي بر خلافشان زده ام يا بزنم، از من مي برند. من غرضم از مدارا با اينها اين است كه اينها به اسلام جلب شوند.» (يادنامه ابوذر زمان , تهران , شركت سهامي انتشار ع 1362, ص265)

«آيت الله طالقاني و جبهه ملي »
با شروع مبارزات ملي مردم ايران در نطمه دوم دهه بيست , طالقاني در حالي كه به فعاليت هاي فكري و روشنگري خود براي تحكيم اصول و مباني اعتقادي جوانان ادامه مي داد , از نهضت ملي نيز حمايت مي كرد ولي اين حمايت به گونه اي نبود كه وي خود را زير چتر حمايتي رهبران نهضت قرار دهد . روحيه آزاد منشي و آزادي خواهي وي , او را برآن مي داشت كه همواره در راه استقلال و آزادي ملت ايران عليه استبداد و ديكتاتوري تلاش كند و اگر نهضتي شكل مي گرفت , از آن حمايت كند .
نهضت ملي ايران متشكل از دو طيف و گروه عمده سياسي بود ؛ طيفي كه رهبري آن به دست مصدق بود كه به ملي گراها مشهور بودند , گروه ديگر مذهبي ها بودند كه شامل توسط آيت الله كاشاني و فدائيان اسلام رهبري و هدايت مي شد . با بروز اختلاف در ميان اعضاي نهضت , آيت الله طالقاني , تلاش نمود تا تفاهم و همدلي را در ميان اعضاي نهضت ايجاد نمايد . اما در نهايت نهضت ملي و به دنبال آن دولت ملي مصدق به سبب اختلافات جناح هاي پديد آورنده نهضت ملي با كودتاي آمريكايي – انگليسي 28 مرداد 1332 سرنگون شد و مصدق محاكمه و خانه نشين شد و فدائيان اسلام به زندگي مخفيانه روي آوردند . در چنين شرايطي آيت الله طالقاني به فعاليت هاي فرهنگي و ادامه مبارزات سياسي خود در مسجد هدايت پرداختند . و تلاش نمودند در فضاي پس از كودتا همچنان شعله مقاومت بر ضد استبداد را روشن نگه دارد . از اين رو از يك سو به همراه آيت الله زنجاني به نهضت مقاومت ملي مي پيوندند از سوي ديگر تلاش نمودند كيفيت مبارزه نهضت مقاومت ملي را در ابعاد ايدولوژيك با تفحص و تحقيق در مكتب اسلام بالا ببرد .
 
« آيت الله طالقاني و نهضت آزادي »
همكاري آيت الله طالقاني با جبهه ملي تا اواخر دهه سي ادامه داشت اما در آن زمان ادامه اين همكاري ممكن نبود زيرا از يك سو بيشتر اعضاي اصلي جبهه ملي نگاهشان به اهرم قدرت بود و در اين راستا از علي اميني جهت تصدي نخست وزيري حمايت مي كردند و و حتي بدين وسيله و با كمك قدرت خارجي مي خواستند , اصلاحاتي در جامعه ايران ايجاد شود از سوي ديگر بر اثر رشد فكري و مذهبي جوانان و مبارزان , ادامه همكاري آنان و طالقاني با جبهه ملي ميسر نبود علاوه بر اينكه برخي از اعضاي جبهه ملي اعتقاد چنداني به مذهب در مبارزه نداشتند . (شير خاني , علي , شورا و آزادي بحثي در انديشه سياسي آيت الله طالقاني , قم, آفتاب سبا , 1381, ص 94-105) 
با توجه به شرايط پيش آمده ايشان باهمكاري مهدي بازرگان و يدالله سحابي , جمعيت مستقلي بنا نهادند كه از نظر ايدئولوژي برمبناي مكتب و مذهب تشيع و از نظر سياسي خواهان مبارزه عميق تري با رژيم بود . ايشان در اعلاميه تشكيل نهضت آزادي چنين مي گويد : « بايد مرداني كه محيط , آلوده و زبونشان نساخته و غيرت و احسلس ومسئوليت در آنها نمرده , دور هم گرد آيند , راه صحيح و اصيل مبارزه عليه فساد و مفسدين جامعه ايراني را مشخص نمايند , با متانت , دور انديشي و با خلوص نيت وقلب , براي رضاي خدا و مردم قدم هاي قطعي تر و محكم تر بردارند تا راه آزادي و آزاد منشي را براي ملت ايران بگشايند . بحمد الله جمعي كه طي سالهاي سخت , ثبات قدم و پاكي نيت را ابراز داشته اند و در برابر تهديد و محروميت وزجر وزندان خود را نباخته و در تعقيب هدف هاي ملي براي نجات مملكت كوشيده اند و در اين هنگام خطير به تشكيل نهضت آزادي ايران قيام كرده اند .» ( بسته نگار , مناره اي در كوير , مقالات آيت الله طالقاني , تهران , قلم , 1377, ص 388) 
همچنين ايشان پس از دستگيري توسط رژيم در مورد دلايل تشكيل نهضت آزادي اين چنين اظهار داشتند .« پيدايش و تشكيل چنين جمعيتي مانند ديگر احزاب و جمعيت هاي ملي , معلول ضرورت تاريخ و به حسب وظيفه ديني وملي و براي اثبات كشور و تمركز نيروهاي مردم براي پيشرفت و دفاع از حقوق داخلي و تجاوزات خارجي مي باشد تنها چيزي كه با موجوديت آن سازگار نيست , مزاج و طبيعت استبدادي است ...» ( افراسيابي , بهرام , طالقاني و تاريخ , تهران , نيلوفر, 1360, ص 265)
در ادامه با توجه به گرايشات و افكار بر خلاف مباني ديني ,و نارضايتي از عملكرد نهضت ازادي , آيت الله طالقاني از نهضت آزادي فاصله گرفتند . دراينجا آشنايي با نگاه ديني سران نهضت(بازرگان و سحابي) در شناخت ايدئولوژي، تئوري ديني و درنتيجه ماهيت و اصالت مبارزات آنها و دلايل جدايي آيت الله طالقاني از آنها مناسب به نظر مي رسد .
نگاه مهندس بازرگان و همچنين دكتر سحابي به دين، بر اساس مطالعاتي بود كه آنان در دوره جواني در دين داشته، و به تبع علم گرايي رايج در آن دوره، اهميت علوم تجربي و نيز پيشينه تحصيلات خود مي كوشيدند تا به نوعي ميان اسلام و علم جديد، پيوند برقراركنند. از اين رو با همان دانش محدود خود سعي كردند، اسلام را براي نسل جديد تحصيل كرده، علمي نشان دهند.يكي از نخستين آثار بازرگان در اين زمينه كتاب مطهرات در اسلام بود كه خود بازرگان در شرح محتواي آن مي نويسد: «در آنجا كليه احكام مطهرات ونظافات اسلامي از دريچه تصفيه بيوشيمي و با استعانت از قوانين فيزيك و شيمي و فرمول هاي رياضي مطالعه شده» (رسواي استبداد ص78)
اين نگرش علمي- ديني كه مبتني بر نظريه سيانتيسم و آمپريسم بود، منكر تفكر فلسفي و عقلاني موجود در فلسفه اسلامي بود. به همين دليل بازرگان به شدت به فلسفه اسلامي و عقل گرايي فلسفي حمله كرد. با اين تحليل ها راه بشر در عصر جديد كه به تفكر علمي رسيده با راه انبيا تلاقي پيدا مي كند. بازرگان بيشتر اين تحليل ها را در شرح اصول اعتقادي اسلام، يعني توحيد، نبوت و معاد در كتاب راه طي شده، ارائه كرده است. او در اين كتاب ادعا مي كند «بشر روي دانش و كوشش و پاي خود، راه سعادت در زندگي را يافته و اين راه سعادت تصادفا همان است كه انبيا نشان داده بودند!»
بازرگان هم زمان با علمي نشان دادن دين، سعي كرد در كتاب علمي بودن ماركسيسم غير علمي بودن آن را رد كند!
يدالله سحابي نيز با نگارش كتاب خلقت انسان تلاش كرد تا ميان آنچه در قرآن راجع به خلقت انسان آمده با آنچه كه در زيست شناسي مورد توجه است، توافقي برقرار كند!( جعفريان , رسول , جريان ها وسازمان هاي مذهبي _ سياسي ايران , تهران, مركز اسناد انقلاب اسلامي , 1383, ص 349-352)
با مقايسه اين آثار، اقدامات و نظريات التقاطي، با آنچه از پيش راجع به بيانات ناب و بيّن آيت الله طالقاني آمد، به روشني مي توان اختلاف نگاه ها و ديدگاه ها ميان هسته هاي اصلي نهضت با آيت الله طالقاني را يافت. از همين رو است كه در قضاوت راجع به عضويت آيت الله طالقاني در نهضت آزادي نبايد شتاب به خرج داد. دكتر شيباني هم كه خود از بنيان گذاران نهضت آزادي بود، مي گويد: «آيت الله طالقاني از نظر سياسي و مبارزه خيلي عميق تر و تندتر از بازرگان و فعالتر و عقيدتي تر بود، البته فعاليت تشكيلاتي نمي كرد و داخل تشكيلات نهضت آزادي هم عمل نمي كرد، يعني ايشان را نمي توان اصطلاحا نهضتي دانست.» (روزنامه جام جم 21/11/81)
 
« آيت الله طالقاني و ولايت فقيه »
آيت الله طالقاني در مورد ولايت فقيه معتقدند كه فقيه جامع الشرايط در حفظ حقوق عمومي و انتظام بخشيدن به امور عمومي و امور حسبيه كه شارع مقدس به تعطيل ماندن آن در هيچ زماني راضي نيست , ولايت دارد . «ما شيعه معتقديم كه مجتهد جامع الشرايط از امام عليه السلام نيابت دارد . قدر مسلم اين نيابت در امور حسبيه است و چون حفظ نظم و حقوق عمومي از اكمل و اوضح موارد امور حسبيه است , پس نيابت علما در اين موارد مسلم , وجوب اقامه اين وظايف حتمي است .»( نائيني محمد حسين ,تنبيه المه و تنزيه المله , با مقدمه و پاورقي سيد محمود طالقاني , تهران , شركت سهامي انتشار , 1361, ص 51)
بنابر اين اصل ولايت فقيه مورد پذيرش ايشان مي باشد هر چند ايشان قائل به مطلقه بودن ولايت فقيه نيستند و گفته مي شود كه ايشان به ولايت فقيه آن گونه كه در قانون اساسي منعكس شده است , رأي كبود دادند .( طالقاني , سيد محمود , از آزادي تا شهادت , تهران, ابوذر , 1358, ص 311-312) 
براي آشنايي بيشتر با زندگي و ابعاد فكري و سياسي ايشان به منابع زير مراجعه نماييد .
شورا و آزادي بحثي در انديشه سياسي آيت الله طالقاني , علي شيرخاني , قم, آفتاب سبا 
جريان ها و سازمان هاي مذهبي سياسي ايران , رسول جعفريان , تهران , مركز اسناد انقلاب اسلامي
گلشن ابرار , قم, معروف

نظرات
CAPTCHA