95/4/22
معناي جنگ نامتقارن اين است که يکي از نيروهاي دو طرف از امکاناتي برخوردارند که آنطرف مقابل دستش از آن امکانات کوتاه است؛ نوعشان، شيوهشان، امکاناتشان، حتّي گاهي منابع قدرت در هر طرفي براي طرف مقابل ناشناخته است؛ اين جنگ نامتقارن است.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / حسن خدادی
امروزه شاهد هستيم که سخت ترين مخالفان ايران در اروپا و آمريکا نسبت به قدرت تهران سر تعظيم فرود آوردهاند و عليرغم تهديدات و فشار طيف افراطي سياستمداران غربي، کليت جريانهاي سياسي در اين مناطق پذيرش ايران قدرتمند و زندگي موثر و تعامل آميز با آن را تنهاترين راه ممکن در برابر خود ميدانند. در يک جمعبندي از قوتهاي جمهوري اسلامي ميتوان گفت جمهوري اسلامي ايران يکي از کشورها و قدرتهاي تأثيرگذار در منطقه خاورميانه است.
در بررسي کشورها از لحاظ تأثيرگذاري و تأثيرپذيري، ايران در رديف کشورهايي که زياد تأثيرگذار است ولي از نظام بينالملل کمتر تأثير ميپذيرد، قلمداد ميگردد. مهمترين علل اين رويداد را ميتوان در فرمايشات هوشمندانة امام خامنه اي يافت. ايشان د رديدار مورخ ۵/۴/۹۵ در جمع خانوادههاي معظم شهداي هفتم تير، دو عنصر « ايمان به خدا» و « اعتقاد به جهاد » را به عنوان دو منبع اصلي جنگ نامتقارن بين ج. ا. ايران و جبهة استکبار معرفي کردند و تکيه و تداوم اين عناصر دوگانه را رمز پيروزي ملت ايران دانستند.
«در مقابلهي با دشمنانِ مستکبر اينجوري بايد برخورد کرد. دشمنان مستکبر، از اين حقيقت بيخبرند؛ در محاسباتشان نميتوانند اين را بفهمند. [در مورد] جنگ نامتقارن شنيدهايد؛ معناي جنگ نامتقارن اين است که [يکي از] نيروهاي دو طرف از امکاناتي برخوردارند که آنطرف مقابل دستش از آن امکانات کوتاه است؛ نوعشان، شيوهشان، امکاناتشان، حتّي گاهي منابع قدرت در هر طرفي براي طرف مقابل ناشناخته است؛ اين جنگ نامتقارن است. آنها نمي دانند چه قدرتي در ايمان به خدا و در اعتقاد به جهاد وجود دارد؛ آثارش را ميبينند، درست نميتوانند تحليل کنند؛ لذا به اقدامات ديوانهوار [دست ميزنند].» (. ۵/۴/۱۳۹۵ )
الف ) ايمان به خدا
پس از انقلاب اسلامي و شروع توطئه ها و تهديدات عليه نظام نوپاي ديني و جمهوري اسلامي از يک طرف و ضرورت مقابله با اين توطئه ها و افزايش آمادگي هاي دفاعي کشور از طرف ديگر، حضرت امام رحمة الله عليه و مقام معظم رهبري مد ظله العالي ، به صورت مستمر بر نقش «ايمان و معنويت» در توليد «قدرت» و «قدرت ملي» تأکيد کرده و آحاد جامعه را به تقويت «ايمان و معنويت» توصيه کرده اند. از نظر امام و رهبر معظم انقلاب اسلامي، معنويت عامل اصلي پيروزي ها و موقعيت ها مي باشد و برهمين اساس مسئولان بايد عنوان عنصر معنويت را در همه عرصه ها در اولويت اول قرار دهند. از نظر امام خامنه اي، ايمان به خدا عامل اصلي پيروزي ها و موقعيت ها مي باشد و برهمين اساس مسئولان بايد عنوان عنصر ايمان و معنويت را در همه عرصه ها در اولويت اول قرار دهند.
در فرمايشات معظم له يک نکته اساسي وجود دارد وآن اين است که درابتداي راه بايد با بصيرت بر اينکه در حال حاضر نقشه دشمن براي مقابله با انقلاب اسلامي چيست وچه بايد کرد باشيم واز پرداختن به حواشي خودداري کنيم .بايد بدانيم دشمن از دشمني خود به دنبال از بين بردن توانمندي هاي کشوردر عرصه هاي مختلف است در ميانه راه نيز بايد بدانيم مهمترين و اولين توانمندي ما ايمان اسلامي است که دشمن با ابزار هاي مختلف آن را هدف گرفته، بنابراين بر ما واجب است که ابتدا به تقويت ايمان اسلامي بپردازيم و روز به روز بر تقويت آن بيافزاييم. وبهوش باشيم که ما هدف اول دشمن از جنگ امروز ايمان مردم است. : «وظيفه مهم اين است که ما پايههاي يک ايمان روشنبينانه و استوار را در ذهن نسل هاي جوان و رو به رشد خودمان تقويت کنيم؛ ايمان دور ازخرافهگري و سستانديشي، ايمان روشن بينانه، ايمان به دين، ايمان به نظام، ايمان به مردم، ايمان به آينده، ايمان به خود، ايمان به استقلال کشور و ايمان به وحدت ملي و ايماني که در هيچ بخشي برافروزنده آتش هاي تعصب فرقهاي نباشد. به ايمان خودتان پايبند باشيد؛ با هر کسي هم که از لحاظ ايمان مذهبي يا ديني با شما مخالف است، بحث بکنيد، مجادله بکنيد، استدلال بکنيد، منطق بکنيد و او را به فکر خودتان معتقد بکنيد؛ اما تعصبافروزي نکنيد؛ «و جادلهم بالّتي هي احسن.» اين، قرآن است. چرا يک عده اي نمي فهمند؟! من نميدانم.( ۲۹/۳/۱۳۸۵)
همچنين يکي از جذابترين و پرنکتهترين بيانات رهبر معظم انقلاب همواره در جمع دانشجويان رقم ميخورد. ارديبهشت ماه سال ۱۳۷۷ در پايان ديدار معظمله با دانشجويان دانشگاه تهران و در جلسهي پرسش و پاسخ دانشجويي، ايشان اين سؤال را که: شما چه توقعي از ما داريد و جوانان دانشجوي مؤمن به اسلام و انقلاب اسلامي چه وظيفهاي دارند؟ اينطور پاسخ دادند:«شخصيت معنوي خود را ارتقاء بدهيد و بکوشيد که با ايمان خود بر مجموعههاي پيرامون خود اثر مثبت بگذاريد.»( ۲۲/۲/۱۳۷۷)
معظم له در فرازي ديگر تحول معنوي را مهمترين و اولين اقدام انقلابي آحاد ملت مي دانند:« اولين و مهمترين كارى كه پيش روى ما قرار دارد، تحول معنوى و روحى انسانهاست. ما متأثر از تربيتهاى طولانى غير اسلامى هستيم. آنچه كه هيجان عظيم انقلاب و دوران جنگ انجام داد، البته معجزهآسا بود؛ اما تا اين پديده عمق پيدا بكند تا وقتىكه اعماق ضماير را متحول نمايد، كار زيادى لازم است.( ۱۴/ ۱۱/ ۱۳۷۰ )
در نهايت امر مي توان گفت کارکردن انرژي ميخواهد، اما براي جنگيدن بيش از انرژي، بنيه بايد داشت. نيروي انقلابي اگر روي بُردار «انقلابي بودن» اعتلا يافته باشد، اما روي جنبههاي ديني و معنوي خود کار نکرده باشد، نميتواند مصداق مؤمن انقلابي باشد. قيد «ايمان» هم مثل قيد انقلابي بودن دائماً تقويت ميخواهد: «نقش معنويت را دست کم نبايد گرفت. با توجه به خدا و تقرب به خدا، با توسل به دامان قدس الهى و ذيل عنايت الهى مىتوان خيلى کارهاى دشوار را انجام داد. شماها جوانيد. شما با ما فرق داريد. اين را به شما بگويم. شما خيلى از اين جهت جلوتر از ما هستيد..»( ۱۴/۲/۱۳۸۷)
ب) عناصر حيات بخش جهاد
جهاد آن طور كه امام خامنه اي فرمودند يك مفهوم خاص است به هر كار و تلاشي جهاد اطلاق نمي شود، بلكه كار و تلاشي جهاد گفته مي شود كه در مقابل دشمن انجام گيرد در ادبيات امروزي ما نام ديگر آن مبارزه و جنگيدن است. اين مبارزه و جهاد بايد بار معنايي و ارزشي خود كه همان نيت خدايي داشتن است، را با خود داشته باشد. ملت و دولت جمهوري اسلامي ايران با توجه به روحيه حماسي اسلامي و ايراني خود با اين فرهنگ و رويه آشنايي ديرينه داشته و توانسته است در جهاد با طاغوت شاهنشاهي، جهاد دفاع مقدس، جهاد سازندگي، جهاد علمي و دانشگاهي موفقيت هايي را به دست آورد.
« پس جهاد يعني «مبارزه» در مبارزه دو چيز حتماً لازم است يكي اينكه در آن جد و جهد و تحركي باشد انسان در رختخواب يا در پستوي خانه كه نمي تواند مبارزه كند در مبارزه بايد جدّ و جهد وجود داشته باشد . اگر چه در صوري مبارزه با نفس هم ميدان هايي دارد .اما حالا مثالهايي كه مي زنيم براي مبارزات اجتماعي و اينهاست، پس اول اينكه در آن جد و جهدو تلاش و تحرك باشد دوم اينكه در مقابلش دشمني باشد مبارزه در آن جا كه دشمن نيست معنا ندارد پس جهاد متقوم بر اين دوركن است يكي اينكه در آن جد وجهد باشد. ديگر اينكه در مقابل دشمن باشداگر كسي عليه دوست جد وجهد كند اين جهاد نيست بلكه فتنه و اخلال است.(۲/۶/۷۳)
اقسام جهاد
۱- جهاد اقتصادي
رمز موفقيت و نفوذ در ساير ملل و بقاي يك جامعه كار و تلاش در عرصه هاي مختلفي مخصوصا در عرصه اقتصاد است که در هرزمان يکي از حربه هاي دشمن استفاده از مسئله اقتصاد بر عليه يک ملت بوده است اگر يک نگاه کوتاهي از صدر اسلام تا به حال داشته باشيم نمونه هاي زيادي در اين مورد قابل ذکر است که فقط به دو مورد يکي از صدر اسلام و ديگري از زمان حال اشاره مي شود در صدر اسلام مشرکين مکه براي براي غلبه بر مسلمانان و از پاي درآوردن آنها که در سال هفتم بعثت، رسول خدا (ص)، بني هاشم و مسلمانان به سبب آزارهاي مشرکان مکه به شعب ابي طالب پناه برده بودند. سه سال در محاصره اقتصادي و اجتماعي قرار دادند. که به حمد الله در سايه لطف الهي و پايداري مسلمانان و حمايتهاي مالي و اقتصادي حضرت خديجه کبري (س) دشمن نتوانست به اهداف خود دست يابد.
نمونه ديگر در زمان حال که به عينه با آن مواجه هستيم و مشاهده مي کنيم اين است که دشمنان قسم خورده ايران اسلامي چندين سال است که از اين حربه هم براي ضربه زدن و تسليم مردم غيور و ولايتمدار اين مرز و بوم تلاش مي کنند. و ان شاء الله در سايه رهنمودهاي مقام عظماي ولايت و تلاش و جديّت جوانان و مردم در عرصه اقتصادي به اهداف پليد خودشان نخواهند رسيد.« امروز عرصه اقتصاد، به خاطر سياستهاي خصمانه آمريکا، يک عرصه کارزار است، يک عرصه جنگ است، جنگي از نوع خاص. در اين عرصه کارزار، هر کسي بتواند به نفع کشور تلاش کند، جهاد کرده است. امروز هر کسي بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، يک حرکت جهادي انجام داده است. اين جهاد است؛ البتّه جهادي است که ابزار خودش را دارد، شيوه هاي مخصوص خود را دارد، بايد اين جهاد را همه با تدبير مخصوص خود و سلاح مخصوص خود انجام بدهند» (۱/۱/۱۳۹۴)
۲- جهاد سياسي
سياست در گفتمان رهبر معظم انقلاب ، متاثر از ماهيت فرهنگي انقلاب اسلامي است. در انديشه و سيره عملي مقام معظم رهبري، سياست بر خلاف الگوي هاي رايج سکولار در دنيا ، هدف مستقل و خودبنياد نيست. درالگوهاي رايج حکومتداري در دنيا سياست با اهداف دنيايي پيوند خورده است و کسب و حفظ قدرت هدف اصلي آن است. اما در گفتمان امام خامنهاي، سياست ابزاري در خدمت اهداف متعالي اسلام و سعادت بشري محسوب ميشود و لذا مولفه هاي سازنده سياست و گفتمان سياسي ايشان نيز مبتني بر عناصري فرهنگ جهادي هستند. مقام معظم رهبري، سياست و حکومتمداري را زمينه اي براي فرهنگ سازي و ترويج اهداف و آرمانهاي اسلامي دانسته و ميفرمايند: «پيغمبر مکرم اسلام (ص ) بار اولى که وارد مدينه شد، حـکومت اسلامى را برقرار کرد و خودش در رأس حکومت قرار گرفت اگر چنانچه اسلام ، بـدون قدرت اسلامى و بدون نظر به مسائل سياسى کشور و جامعه مى توانست گسترش پـيـدا کـنـد، پـيـغـمـبـر حـکـومـت را مـى سـپـرد به همان کسانى که دنبالش بودند و خودش مـشغول تبليغ دين مى شد.»(۴/۳/۱۳۷۷)
ايشان در اين باره مي فرمايند: «بايد احساس وظيفه را فراموش نکنيم؛ مجاهدت را فراموش نکنيم؛ جهاد در صحنه هاي مختلف، وظيفه ماست و ضامن پيشرفت و پيروزي ماست. در صحنه سياسي هم جهاد هست ( ۲۸/۵/۱۳۷۵)
۳- جهاد علمي
اسلام از زمان شکل گيري خود به علم توجه زيادي کرد، و با صدور فرمان "اقراء” در اولين آيات از جانب خداوند به سوي نبي مکرم اسلام(صلى الله عليه واله) نهضت علمي اسلام را بيان نمود، و اوليت برنامه خود را بر حرکت و تکاپوي علمي و تحقيقي انديشه راکد مخالفين خود که فقط پيرامون اعتقادات خرافي، موروثي و تقليدي بود قرار داد تا بر اساس تعقل و تفکر سالم به حقايق رسيد، با نداهاي آسماني افلا تعقلون بشريت را مورد مخاطب قرار داد تا قدرت تشخيصي آنان را ميان نيکي و بدي بالا ببرد. در واقع اسلام از همان ابتدا، به تقويت مباني علمي و عقلي پرداخت. و منطق اسلام از قدرت، قوت و پويايي برخوردار است که در مبارزات علمي و منطقي مخالفين خود را به تسليم شدن در برابر منطق خود وادار مي سازد. بنابراين بايد قبل از توجه به ميادين نظامي صحنه پيکار و مبارزه را به ميادين علمي و فکري منتقل سازيم که همين روش از اصالت برخوردار است.امروزه با توجه به اين که دنياي کفر، جبهه هاي متعددي را بر ضد مسلمانان گشوده است، و حساب ويژه اي روي جنگ هاي رواني، تبليغاتي و فرهنگي باز کرده است، بنابراين جنگ فکري آنان را بايد به نحو احسن با جنگ فکري پاسخ داد.
« البته يکي از جهادها هم جهاد فکري است. چون دشمن ممکن است ما را غافل کند، فکر ما را منحرف سازد و دچار خطا و اشتباهمان گرداند؛ هر کس که در راه روشنگري فکر مردم، تلاشي بکند، از انحرافي جلوگيري نمايد و مانع سوءفهمي شود، از آنجا که در مقابله با دشمن است، تلاشش جهاد ناميده مي شود. آن هم جهادي که شايد امروز، مهمّ محسوب مي شود»( ۲۰/۰۳/۱۳۷۵ )
۴- جهاد فرهنگي
تأثير بنيادين فرهنگ بر جامعه انکارناپذير است. فرهنگ هويت، اصالت و روح يک جامعه است. بسياري از موفقيت ها و يا شکست ها در فرهنگ ريشه دارد. تعالي و انحطاط تمدن يک جامعه را بايد در فرهنگ آن جست و جو کرد. ظهور و سقوط دولت ها و ملت ها ريشه در فرهنگ آنها دارد. تأثير فرهنگ بر جامعه نامحسوس، عميق و درازمدت است. اگر بنا باشد براي بنيادهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و نظامي جامعه زيربنايي قائل شويم، همانا اين زيربنا فرهنگ است. اگر قرار باشد مسائل و مشکلات جامعه را اولويت بندي کنيم، «فرهنگ» اولويت اول را داراست. به تعبير حضرت امام خامنه اي: «شرايط عام کشور نيازمند آن است که دستگاه تبليغاتى صدا و سيما سياستى نوين و متناسب با پيشرفتهاى همه جانبهى کشور در پيش گيرد و فضاى فرهنگى جامعه را از يکسو همگام با سير شتابندهى سازندگى و رشد و توسعه عمومى و از سوى ديگر همخوان با اصول انقلاب و مبانى اساسى اسلام تجهيز کند و نيز به اقتضاى مقابله با تهاجم تبليغاتى و فرهنگى استکبار و ايادىاش ميدان پيکار رسانهها را هم در جبههى تبيين و تعميق و تکريم اصول شور انگيز انقلاب اسلامى و هم در جبههى توزيع تلاش فداکارانهى مسؤولان کشور و قواى سهگانه به خصوص قوهى مجريهى سختکوش و خستگى نشناس با روشهاى نوين و پيشرفته و خردمندانه با جهادى بزرگ و هوشيارانه بيارايد» .(۲۴/۱۱/۱۳۷۲)
۵- جهاد علمي
امام جعفر صادق(ع) فرمودند: در روز رستاخير خداوند مردم را يک جا گرد مي آورد و ترازوهاي عدالت برپا مي شود آن گاه خون شهيدان با مرکب علماء سنجيده مي گردد پس مرکب علما بر خون شهيدان برتري مي يابد. زيرا تنها از طريق دانش است که منزلت جهاد معلوم مي شود و شروط و حدود آن بيان مي گردد.
تنها به وسيله علم است که فرق ميان جهاد مشروع و جنگ نامشروع مشخص ميشود. و جهاد واجب و جهاد مستحب از طريق علم معلوم ميگردند. هم چنين از طريق علم است که واجب کفايي و واجب عين در جهاد مشخص ميشود. و اين علم است که يک ملت را در عرصه مختلف فرهنگي، اقتصادي، نظامي و… در مقابل ساير ملل و دشمنان خود جايگاه مستحکمي مي بخشد و صاحب قدرت و نفوذ در ملل مي کند.
رهبر معظم انقلاب طي سال هاي گذشته به كرات بر لزوم توسعه علم و فناوري در كشور تاكيد داشته اند و بايد گفت بخش عمده اي از موفقيت هاي علمي در كشور نيز مرهون رهبري عالمانه ايشان است. « بيشک بخش مهمي از گناه عقبماندگي علمي کشور در دوران بيش از پنجاه سال حکومت رژيم فاسد همچون سهم بزرگي از بيلياقتي کارگزاران آن رژيم که در سايهي چنين تفکري پرورش يافته بودند، بر دوش کساني است که دانشگاه کشور را آنگونه ميخواستند و براي آن برنامه ريزي ميکردند.انقلاب اسلامي، جهت گيري دانشگاه را يکسره دگرگون کرد و خودباوري، و ابتکار، و استقلال، و پايبندي به ارزشهاي اسلامي، و جهاد علمي، و آزادي از اسارت و تبعيت، را جهت اصلي آن قرار داد.امروز رسالت اول دانشگاهيان، حفظ اين جهتگيري و تلاش براي شکوفا شدن استعداد علمي و فکري نسل جوانِ بالندهي کشور است. نظام اسلامي نشان داده است که ملت ايران، داراي ظرفيت عظيمي براي پيشرفت در همهي عرصههاي زندگي است. گام بلند انقلاب، در اين راه طولاني، قطع وابستگي و تبعيت است. » (۳ /۱۲/۱۳۷۸)
۶- جهاد معنوي
از ديدگاه اسلامي، جهاد معنوي براي زندگي انسان ضروري است و نه تنها در تقابل با عبادت و آرامش قرار نمي گيرد، بلکه مکمل عبادت وآرامشي محسوب مي شود که نتيجه عبادت خداوند يکتا است.
مکتب سياسي امام خامنه اي، داراي شاخص هايي است. يکي از اين شاخص ها اين است که در اين مکتب سياسي ، معنويت با سياست در هم تنيده است. در مکتب سياسي امام خامنه اي، معنويت از سياست جدا نيست؛ سياست و عرفان، سياست و اخلاق. مقام معظم رهبري که تجسم واقعي مکتب سياسي امام راحل هستند بود، سياست و معنويت را باهم دارند و همين را دنبال مي کنند؛ حتّي در بيانات و کنش هاي سياسي معظم له، کانون اصلي در رفتار ايشان، معنويت است. همه رفتارها و همه مواضع امام خامنه اي حول محور خدا و معنويت دور مي زند. ايشان به اراده تشريعي پروردگار اعتقاد و به اراده تکويني او اعتماد دارند و مي دانند کسي که در راه تحقق شريعت الهي حرکت مي کند، قوانين و سنت هاي آفرينش کمک کار اوست. امام خامنه اي قوانين شريعت را بستر حرکت خود مي دانند و علائم راهنماي حرکت خود به شمار مي آورند. حرکت معظم له براي سعادت کشور و ملت، بر مبناي هدايت شريعت اسلامي است؛ لذا «تکليف الهي» براي امام خامنه اي کليد سعادت به حساب مي آمد و او را به هدفهاي بزرگِ آرماني خود مي رساند. :« - آنچه كه ما بايد فراموش نكنيم و هميشه به ياد داشته باشيم، اين است كه ببينيم وظيفه ما در اين برهه از زمان چيست و در مقابل نعمت الهى چه وظيفه اى داريم. امروز وظيفه بزرگ ملت ايران، جهاد معنوى و جهاد اكبر است«.( ۱۷/ ۰۷/ ۱۳۷۰)