روز شمار
اوقات شرعی
روایت مقاومت، تعویق تاریخی!
azadi
مقاومت نوع حرکتی است که در مقیاس انسان، جامعه، دولت، رهبر به سوی مقصدی پیموده می‌شود در میانه و معرکه سختی‌ها و مشکلات.
 
 
 
 
 
محمد صابر صادقی در یادداشتی نوشت: چند روزی است که به برکت بی‌ماشینی زیاد سوار اسنپ می‌شوم و توفیق گفتگوی محبت‌آمیز و چالشی را پیدا کرده‌ام. سعی می‌کنم بیشتر بشنوم و سوال کنم. اگر لازم شود اواخر بحث یکی دو نکته می‌گویم و تمام.
 
نبض افکار جامعه لابه لای حرف‌ها خودی نشان می‌دهد و اینجاست که با تکثر فهم و ادراک از یک قضیه از سوی ایرانیان و البته دو خط فکری جدی در این میانه مواجه می‌شوم. خط تحلیلی - خبری نظام حضور پر رنگی در طیف افکار دارد و البته خط فکری دشمن. دشمن نظام برای خود جا پای جدی در میان افکار عمومی باز کرده است اما او هم ایده غالب نیست و زیادی درباره‌اش غلو می‌شود.
 
سوالات و ابهامات زیادی مطرح است. که خوب بود به تک تک آنها می‌پرداختیم و برای جواب‌هایش تامل جدی می‌کردیم. اما نکته هیجان انگیز ماجرا وقتی بود که از یک راننده اسنپ حدودا ۳۴ ساله درخواست کردم خط‌های تحلیلی رسانه را بگوید. او میگفت و من در سررسیدم می‌نوشتم:
 
- جنگ کار ایران است
 
- حماس نباید می‌جنگید وقتی می‌دانست این‌مقدار کشته میدهد
 
- حق با اسرائیل است و حماس ناصبی است
 
- حق با ایران و مقاومت است و باید از آنها دفاع کرد.
 
واضح است که یک خط تحلیلی همان چیزی است که می‌خواهیم. دو خط دیگر بر اساس شبهه تولید شده است و با جواب مناسب از بین می‌رود. این دو خط برآمده از اتاق فکر دشمن و ناکارآمدی رسانه ماست. اما خط خبری دیگری هست که مستقیما خط خبری دشمن را نمایندگی می‌کند.
 
آنچه برایم مایه ابهام و نگرانی است این مسئله است که چرا مفهوم و ایده مقاومت با اینکه ریشه‌ای دیرین و قویم دارد این مقدار مهجور است! این عبارت نه برداشت از راننده اسنپ‌ها بلکه برداشتی از جلسات و نشست‌ها و گفتگو در گروه‌ها و کانال‌های مجازی است.
 
سوالات عجیبی نیز گاه مطرح می‌شود که نمی‌دانم متاثر از هیجان و ابهام جنگ است یا فقدان تامل در مقاومت و نظرگاه آن؟
 
در طیف انقلابی یکی از سوالات اصلی دلیل عدم حضور ایران در میان معرکه و جنگ رودرو است؟ 
 
این سوال تا آنجا امتداد می‌یابد که آیا آقای دیروز با آقای امروز تفاوت کرده است؟ آقای انقلابی، آقای جمهوری اسلامی شده است؟
 
واقعا این سوال‌ها برای من حیرت انگیز است و برخی ابهامات عجیب! اینکه برخی از عموم طیف انقلابی احساس می‌کنند که ایران در میان معرکه نیست و برخی خواص خیال می‌کنند موضع آقای انقلابی به موضع آقای جمهوری اسلامی تنزل یافته و پای منافع ملی در میان است برای من غریب‌ترین حادثه این ایام است. غریب‌تر از کودک در کفن پیچیده شده در آغوش مادر! غزه!
 
مقاومت چیست؟
 
مقاومت پروژه و یا انتخاب در یک مقطع زمانی در دو راهی نیست و اگر باشد هم موقت نیست. مقاومت انتخابی نیست که سر پیچ بتوان دور زد و بازگشت. مقاومت ایده‌ای است برای رسیدن به قله و هدف. مقاومت ایستادن و صبر در توقف‌گاه نیست. مقاومت نوع حرکتی است که در مقیاس انسان، جامعه، دولت، رهبر به سوی مقصدی پیموده می‌شود در میانه و معرکه سختی‌ها و مشکلات. مقاومت شبیه دو ماراتن است، استقامت دونده است که او را به مقصد می‌رساند. اراده قوی و تحمل ناملایمات. 
 
با این تحلیل رهبر‌مقاوم ما از سال ۱۳۴۲ ماراتن مقاومت را آغاز کرده است و انسان‌های‌_مقاوم را به گرد خود آورده تا در ۱۳۵۷ جامعه‌مقاوم را شکل دهد و از دل آن به دولت‌مقاوم دست یابد. هر چند دولت‌مقاوم با طلیعه جمهوری‌اسلامی رخ نمایی کرد اما هنوز به شب چهارده آن نرسیده‌ است.
 
با این مقدمات به دنبال نشان دادن مسیر مقاومت هستم. مسیری که جمهوری اسلامی - دولت مقاومت توسط رهبرمقاوم دوم طی کرده است و با بازسازی اساسی محور مقاومت توانسته است نظمی جدید به عنوان رقیب نظم آمریکایی در منطقه تولید کند و وضعیتی جدید را رقم بزند. حال که در نقطه عطف نظم‌مقاومت هستیم. آیا محور قرار دادن این مسئله که آیا ما در وسط معرکه هستیم یا خیر، اساسا سوال صحیحی است؟ یا گزاره رهبر مقاوم از مسیری که آمده است تنزل کرده است، آیا ناشی از تصور صحیح از مقاومت و اضلاع آن است؟ بنظر میرسد این ابهامات و مسئله‌نماها ناشی از عدم تولید ادبیات پشتوانه حرکت عظیم مقاومت است. گویی یک جا ماندگی و تعویق میان اندیشه و ادبیات با میدان رخ داده است. تا آنجا که ادبیات و اندیشه نه تنها نمی‌تواند میدان را روایت کند بلکه نسبت به میدان پر چالش و ابهام، حیرت‌گونه سوال می‌پرسد!
 
بنظر نگارنده میان پایان هشت سال دفاع مقدس تا شهادت حاج‌قاسم به عنوان نقطه اوج دفاع از حرم، فاصله‌ی بزرگی میان میدان مقاومت و افکار و اندیشه واقع شد. گویی مردانی در صحنه جنگ هستند اما در شهر خبری از آنان نیست! حال که مسئله مقاومت تبدیل به چرخ‌دنده تحول در نظم‌نوین بدل شده است، آگاهی‌های ما از مقاومت خیلی نحیف و ناتوان است. ادبیات‌مان فقیر است و روایت‌مان جامانده!
 
چاره چیست؟ ...
نظرات
CAPTCHA