روز شمار
اوقات شرعی
شما چرا ناراحتید؟
azadi
تحلیل اقدامات و شعارها و نوع حرکات و نقشه دقیق و همه‌جانبه و لشکرهای تجهیز شده دشمن در فضای مجازی و از همه مهم‌تر، آرایش منسجم آنها با وجود اختلافات بنیادین‌شان با هم، در اغتشاشات پائیز گذشته، نشان می‌دهد که آن همه آتش‌افروزی و جنایت، نه به خاطر فوت یک دختر بازداشت شده بود و نه به خاطر هیجانات جوانی و... بلکه دلیل اصلی، ترس دشمنان و مقابله با تشکیل تمدن نوین اسلامی در مقابل تمدن به بن‌بست رسیده رنسانسی غرب بود.
محمدهادی صحرایی نوشت: «دل‌هایى دارند که با آن حقایق را دریافت نمی‌‏کنند، و چشمانى دارند که با آنها نمى‏‌بینند، و گوش‌هایى دارند که با آنها نمى‏‌شنوند...» سوره اعراف آیه 179
 
ماه مبارک رمضان با تمام امتحاناتش تمام شد و آنچه ماند، وظیفه‌ای است که بر عهده ما مانده؛ عهدی که بستیم و قولی که دادیم. باید آنچه ‌اندوخته‌ایم و قوایی را که در فرصت حبس شیطان، افزودیم تا ماه رمضان بعدی حفظ کنیم و دوست خدا بمانیم. فطر را عید اولیاء خدا نامیده‌اند. یعنی عید دوستان صمیمی خدا و کسانی که در ولایت او هستند. یعنی هرکسی که در ماه رمضان روزه‌دار بود دوست و ولیّ خداست. یعنی کسانی که خدا آنها را از ظلمات رهانید و به نور هدایت کرد. از ظلمت‌های زیاد، به نور واحد.
 
یعنی هرکسی توفیق رفاقت با خدا را ندارد و درست است که دل، باید پاک باشد و دینداری صرفاً به نماز و روزه نیست ولی بی‌شک، هرکسی که دوست خداست، اهل نماز و روزه و رمضان‌المبارک هم هست و اهل فطر و فطریه و اهل جماعت و اجتماع و اهل خطبه‌هایی که جزء نماز است و اهل مجموعه‌ای منسجم و منظم و یکپارچه و جدا ناشدنی از هم، به نام دین؛ که باید همه‌اش را با هم پذیرفت.
 
 ماه مبارک رمضان، از این منظر مهم است که تمرین عبودیت و اطاعت بدون چون و چراست. معنی ندارد بیماری با پزشکی حاذق بگومگو بکند و فرمول دارو بپرسد. همان‌گونه که هیچ عاقلی در کار مهندس خبره، چون و چرا نمی‌کند. ماه رمضان، تمرین کار اجتماعی و هماهنگی جامعه انسانی باهم نیز هست. تمرین مسئولیت‌پذیری و به هم زدن طبقات اجتماعی مرسوم و مسموم فقیر و غنی. همه باید بی‌حس و حالی فقرا را درک کنند و همه باید طعم گرسنگی، تشنگی، محرومیت و ممنوعیت را بچشند که مبادا افراد، آنچه می‌نمایند نباشند و توصیه‌ای در هوا بگویند و دستوری بی‌هوا بدهند یا قانونی بی‌مبنا وضع کنند.
 
باید در همه امور جامعه اسلامی، حال ضعیف‌ترین افراد جامعه لحاظ شود. دلیل اینکه در همه امور خیر و نیک، اقشار مؤمن و مذهبی پیشقدم هستند همین است که تربیتشان رمضانی است و آموخته‌اند که زندگی اگر شاد و اگر غمگین، باید برای همه باشد. 
 
تولید طبقه پرخوار و پربرخوردار‌، پرحرف و پرتوقع‌، بی‌تعهد و بی‌مسئولیت‌، مالیات‌گریز و وطن‌گریز‌، اسلام‌ستیز و ایران فروش‌، متلک‌گو و بی‌هنر و... که متأسفانه ایران ما به آن مبتلاست و از آنها با نام مرفهین بی‌درد یا لیبرال یا سلبریتی شناخته می‌شوند‌، محصول تربیت سوداگرانه‌ای است که از دهه‌های قبل‌، تخم و لاروشان در کشور ما جا گرفت و تاکنون دوال پای مردم شده‌اند. دروغگویی که به فطریه مردم متلک بگوید و قبلش با نفرت‌افکنی مردم را به جان هم بیندازد ولی یکی از قبض‌های منزلش به‌اندازه حقوق ماهانه یک کارمند باشد، محصول بی‌تربیت همین طبقه‌ای است که شرّش گفته شد. یا کسانی که مردم نجیب ایران، عمری به بی‌نمکی آنها خندیدند تا اینها طنز یاد گرفتند و بعد با تمام وجود، به همین مردم و فرهنگشان پشت کردند. 
 
ولی در مقابل؛ آنها که در سیل و زلزله و بیماری فراگیر و فقر و دفاع از مردم و میهن پیشقدم بودند و بی‌هیچ ادعایی خود را خدمتگزار مردم می‌دانند‌، می‌دانند که ایرانی بودن به ادا و اطوار نیست، به کار و عمل صادقانه در میدان است نه با دروغ و گنده‌گویی. و وطن و خانه، چه آباد و چه ویران، عزیز است. و در انجام خیر، هرگز نباید منتظر دیگران ماند و باید به جای حرف زدن، پیشقدم شد و به جای غر زدن، کار کرد. این تربیت رمضانی‌هاست که تمام عرصه زندگی را زمینه جهاد می‌دانند. جهادی هستند و جهادگر. گاهی جهادشان علمی، گاهی فرهنگی، گاهی نظامی، گاهی خدمت‌رسانی، گاهی درمانی و امروز اقتصادی- رسانه‌ای است. این افرادند که در تراز ایران عزیز و انقلاب اسلامی هستند و تکیه گاه مردم. با اینها می‌شود به آینده امیدوار بود و امید اصلاح داشت. انسان‌های مفید و مؤثر و مطمئن و ایرانی.
 
اما وضعیت کشور و جهان امروز ما پیچیده‌تر از این است که گفته شد. در ایران منافق و نفوذی و دوتابعیتی داریم که دست‌شان در دست دشمنان لجوج و عنود خارجی است و مأموریتشان زمینه چینی برای هجوم دشمنان بیرونی است. همان‌گونه که قبل از شروع جنگ تحمیلی، منافق و کومله و دموکرات و جدایی‌طلب‌ها، با اغتشاش و آشوب، کشور را از نظر دفاعی ضعیف و مهیای حمله صدام کردند، پس از جنگ تحمیلی هم نفوذی‌های در حکومت، با ساختار‌سازی آلوده، همان جبهه شوم گفته شده را برای نظام اسلامی درست کردند تا مثل ویروس یا درد مزمن، انقلاب را برای هجمه‌های مکرر دشمنان شکست خورده ضعیف کنند.
 
دوگانه‌سازی‌ها و دوپهلو گفتن‌ها از این جنس‌اند که برجام و اقتصاد ورشکسته و رسانه وابسته، نمونه شدید، عجیب و تأسف‌بار دوران اعتدالی‌هاست. 
 
مشخصه ظاهری و قابل شناسایی این جبهه نفوذی این است که هرگاه با اقدامات جمهوری اسلامی، دشمن در موضع ضعف قرار می‌گیرد، اینها اگر بتوانند با تحمیل قراردادهایی مثل الجزایر دوم و مذاکره با کدخدا و برجام و پیشنهاد رفراندوم و... و اگر نتوانند با سخنرانی و پُست و توئیت، راهی برای بلند کردن دشمن و مشغول کردن کشور باز می‌کنند که فتنه پاییز 1401 و برخی تحرکات اخیر رسانه‌ای از همین سنخ است. بسیاری از فتنه‌ها و آشوب‌های کشور، ساخته همین‌هاست که دشمنِ آسایش مردم و آرامش کشورند. در زمان برتری دشمن هم تلاش این گروه ترساندن مردم با توهّم سایه جنگ و تئوری خیالی جنگ و صلح است و سعی‌شان این است که با ترساندن مردم و تهدید مسئولان، دستان مردم خود را برای تسلیم بالا ببرند. مک فارلین و نامه جام زهر دهه هفتاد هم از امثال این اقدامات است. 
 
می‌شود وضعیت قوت و ضعف انقلاب اسلامی و دشمنانش را در موضع‌گیری‌های وارونه اینها دید. مقامات و دانشمندان آمریکایی و حتی ترامپ به وضوح از افول آمریکا سخن می‌گویند و مقامات سابق و اکنون اسرائیل از فروپاشی این رژیم‌، ولی اینها چیز دیگری می‌گویند. دشمنان ریز و درشت ما علت کینه شتری خود با جمهوری اسلامی را قدرت گرفتن ایران می‌دانند و اینها نمی‌خواهند بفهمند. قدرت اجماع‌‌سازی ایران و استفاده از ظرفیت چین و روسیه را چون که کدخدای خود را در حال جان کندن می‌بینند و نمی‌خواهند مُردنش را بپذیرند، ذلت می‌نامند.
 
محاکمه و بازجویی مدیر تیک‌تاک با 150 میلیون کاربر در آمریکا و با گیس کشیدن زنان بر کف خیابان‌های پاریس را می‌بینند و آزادی انتقاد از صدر تا ذیل در ایران و حرمت و کرامت بانوان سرزمین خود را نمی‌بینند. اروپای دیکتاتور و آمریکای خودکامه را نمی‌بینند و از رفراندوم در ایرانی سخن می‌گویند که تقریباً به ‌اندازه سال‌های عمرش، انتخابات انجام داده است. وقیح‌تر از اینها دیده‌اید؟ آیه ابتدای این وجیزه را به دقت خواندید؟
 
تحلیل اقدامات و شعارها و نوع حرکات و نقشه دقیق و همه‌جانبه و لشکرهای تجهیز شده دشمن در فضای مجازی و از همه مهم‌تر، آرایش منسجم آنها با وجود اختلافات بنیادین‌شان باهم، در اغتشاشات پائیز گذشته، نشان می‌دهد که آن همه آتش‌افروزی و جنایت، نه به خاطر فوت یک دختر بازداشت شده بود و نه به خاطر هیجانات جوانی و... بلکه دلیل اصلی، ترس دشمنان و مقابله با تشکیل تمدن نوین اسلامی در مقابل تمدن به بن‌بست رسیده رنسانسی غرب بود وگرنه ارتباط معقولی بین مطالبه و اقدامات آنان، دیده نمی‌شود.
 
تمرکز شعارها علیه رهبری نیز نشان از هدف گرفتن نقطه قوت و کانون قدرت و اجماع‌کنندگی نظام داشت و حمله‌ای بود که به ضدحمله تبدیل شد و حال و روز وخیم اسرائیل و آمریکا و اروپا گویاتر از هر سخنی است.
 
این تولید قدرت و مدیریت میدان و تبدیل بحران به فرصت‌، به علاوه شدت گرفتن روند افول آمریکا و بحران انرژی و غذا در اروپا و عمیق شدن شکاف اجتماعی در رژیم صهیونی‌، از دلایل رویکرد بیش از پیش قدرت‌های منطقه‌ای مثل چین و روسیه و نیز تمایل سعودی که رقیب دیرین ماست به توافق و گفت‌وگوی با ایران است.
 
افول آمریکا را می‌توان در از دست دادن قدرت اجماع‌سازی‌، تعیین‌کنندگی سیاسی در جهان و بالا گرفتن میل حذف دلار از معاملات جهانی دید که اینها همه باعث تحقیر آمریکا شده است که هرگز مورد پسند و قبول غربزدگان و کدخداپرستان نیست و معلوم است وقتی باغ آرزوهای‌شان را در حال هیزم شدن می‌بینند واکنش نشان دهند و بدون آن که کسی از آنها نامی برده باشد، دعوا را شروع کنند و واقعیت را نگویند که چرا و از چه ناراحتند.
نظرات
CAPTCHA