نشست بررسی سیاستهای اتحادیه اروپا، بررسی مناسبات ایران و اتحادیه اروپا و سیاستهای داخلی اتحادیه اروپا در سالن حنانه دانشکده مطالعات جهان با همکاری موسسه فرهنگی اندیشه و تدبیر انقلاب اسلامی مورخ 94/3/3 برگزار گردید.
در اين نشست مناسبات ايران و اتحاديه اروپا و سياست داخلي اين اتحاديه بررسي با حضور صاحبنظر انساسان شاه ويسي، پيروز مجتهدزاده، علي اصغر سلطانيه، مهدي مطهرنيا، سعيد خالوزاده، ميرشهبيز شافع و حسين طالبي مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
دکتر ساسان شاه ويسي به بررسي فرصت هاي اقتصادي در روابط ايران و اروپا پرداخت و با توصيف راهبردها و برشمردن نقاط ضعف، ظرفيت هاي موجود در اين روابط را تشريح کرد.
دومين سخنران اين نشست، دکتر پيروز مجتهدزاده، با اشاره به پيامدهاي پيروزي حزب محافظه کار در انتخابات پارلمان انگليس و تاثير آن بر اتحاديه اروپا به تشريح جدايي اين کشور از اتحاديه اروپا و تاثير آن در مناسبات منطقه اي و بين المللي پرداخت.
دکتر علي اصغر سلطانيه، ديگر سخنران اين نشست، رويکرد اتحاديه اروپا در قبال موضوع خلع سلاح را مورد بحث و بررسي قرار داد. او استقرار سلاحهاي اتمي در برخي کشورهاي اروپايي را با موضع خلع سلاح اتحاديه اروپا در تضاد دانست با اين باور که کشورهاي عضو اين اتحاديه مجموعه همگن نيستند و در حوزه خلع سلاح ديدگاههاي متفاوت و گاه متقابلي دارند.
تئوري جنگ نامتعادل عنوان سخنراني دکتر مهدي مطهرنيا بود که طي آن جايگاه اسلام هراسي و ايران هراسي در سپهر کنش سياسي اروپا عليه ايران را به بحث و بررسي گذاشت.
ديگر سخنرانان اين نشست دکتر سعيد خالوزاده و دکتر ميرشعبيز شافع بودند که به ترتيب به واکاوي روابط ايران و اتحاديه اروپا و مهاجرت هاي غيرقانوني در اتحاديه اروپا پرداختند.
آقاي حسين طالبي آخرين سخنران اين نشست علمي بود که بحث خود را بر موضوع رويکرد اتحاديه اروپا در قبال خاورميانه به ويژه مسائل مربوط به داعش و يمن متمرکز کرد. پايان بخش اين نشست که با استقبال گسترده علاقه مندان و طولاني تر از زمان اعلام شده بود، پرشسهاي حاضران و پاسخ هاي گاه متفاوت سخنرانان به يک پرسش واحد بود.
نشست بررسي مناسبات ايران و اتحاديه اروپا توسط دانشکده مطالعات جهان با همکاري انجمن مطالعات جهان و حمايت موسسه فرهنگي انديشه و تدبير انقلاب اسلامي برگزار شد.
اتحادیۀ اروپا یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان، و یکی از مهمترین ظرفیتهای اقتصادی و فناورانۀ جهان است. این مجموعه در سال 2011 با در اختیار داشتن 57/17 تریلیون دلار، صاحب 20درصد سهم تولید ناخالص داخلی جهانی بوده و بزرگترین صادرکننده و وارد کنندۀ کالاها و خدمات در سطح جهان بوده است.
دولتهای عضو اتحادیه نقش قابل توجهی در سازمانهای بینالمللی و منطقهای دارند، و در تعیین روندها و هنجارهای بینالمللی، و ائتلافسازی در معادلات راهبردی جهانی اثرگذار هستند. اتحادیۀ اروپا در سالهای اخیر حضور پررنگتری در محافل و سازمانهای بینالمللی از جمله گروه هشت، گروه بیست، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی و... داشته است.
علاوه بر حضور همه دولتهای عضو اتحادیه در سازمان ملل، اتحادیۀ اروپا این سازمان از موقعیت ناظر برخوردار است، و دارای نفوذ سیاسی، اقتصادی و هنجاری است. همچنین، اتحادیۀ اروپا از طریق برقراری روابط نهادینه با برخی تشکلات منطقهای از جمله شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیۀ عرب، و برقراری روابط تأثیرگذار با کشورهای منطقه، روی سیاستها و روندهای منطقۀ خاورمیانه نیز تأثیرگذار است.
روابط اتحادیۀ اروپا و جمهوری اسلامی ایران با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده است. طرفین اختلافنظرهایی در مسائل هستهای و موشکی داشتهاند. با این حال، با احتیاط تلاش کردهاند روابطشان را به خاطر ضرورت پیوندهای سیاسی و امنیتی، مسائل منطقهای و نیز منافع تجاری و بازرگانی حفظ کنند. این روابط طی سالهای اخیر تحت تأثیر جوسازیهای القایی پیرامون برنامۀ هستهای و مسئلۀ حقوق بشر، با سیر نزولی همراه بوده است.
از جمله اولین و مهم ترین عوامل تأثیر گذار در این روابط عامل آمریکا است. یکی از موضوعات مهم در سیاست های آمریکا در ارتباط با ایران نقشِ لابی در سیاست آمریکا است. از زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 و حمایت های ایران از گروه هایی مانند حزب الله، حماس و جهاد اسلامی، لابیِ صهیونیستی، ایران را به عنوان خطرناک ترین دشمن خود مد نظر قرار داد، و به این وسیله از طریق واشنگتن سیاست خصمانه ای را علیه ایران اعمال کرد. در واقع، رژیم صهیونیستی و لابیِ طرفدار آن بارها آمریکا را تحت فشار قرار دادند تا به ایران حمله کند، و حتی در فرصت هایی که زمینه برای تنش زدایی فراهم شده بود، مداخله نموده و آن را با شکست مواجه ساختند. دومین عامل تأثیر گذار رژیم اشغالگر قدس و لابیِ یهود از مهم ترین مخالفان بهبود رابطۀ کشورها با جمهوری اسلامی ایران هستند و این مخالفت در روند روابط اتحادیه ی اروپایی با ایران نیز به خوبی دیده می شود. لابیِ یهود با نفوذی که در محافل مختلف سیاسی، اقتصادی، تجاری، بانکی و رسانه های گروهی کشورهای اروپایی دارد در طی سال های گذشته تلاش نموده است، در مسیر گسترش روابط اتحادیۀ اروپا با ایران اخلال ایجاد کند و سعی کرده است از توسعه و بهبود روابط طرفین جلوگیری نماید.
لازم به یادآوری است، لابیِ یهود در بین نمایندگان مجالس ملی و سنا و همچنین در بین نمایندگان اعضای اتحادیۀ اروپا در پارلمان اروپایی نیز حضور دارد و از طریق سازمان ها و انجمن های مختلف صهیونیستی، تلاش می کند، با ایجاد فضای منفی نسبت به وقایع و رویدادهای ایران، ذهنیتی منفی ایجاد کند. هدف این گروه فشار، از یک طرف ایجاد فضاسازی منفی در قبال جمهوری اسلامی ایران و از طرف دیگر جلوگیری از ارتقاء سطح روابط و همکاری های اتحادیۀ اروپا و کشورهای عضو آن با ایران است. هم چنین، این گروه در بین احزاب و جناح های سیاسی، دولت، سازمان ها و تمام طیف های قدرت در کشورهای اروپایی حضور و نفوذ دارد و در جهت تخریب روابط فعالیت می کند.
عامل سوم مخالفین خارجی بوده اند. در بین مخالفین خارجیِ روابط جمهوری اسلامی ایران با اتحادیۀ اروپا، به طور کلی چند گروه قابل ذکر هستند. یکی از این دسته بندی ها مربوط به گروه ها و جناح های متعدد قدرت و سیاست در خود کشورهای اروپایی است که در بین سیاست مداران، محافل سیاسی و اقتصادی، احزاب مختلف حاکم یا مخالف، در بین نمایندگان مجلس یا سنا، محافل سرمایه و تجارت، بانک ها، یا نمایندگان 28 کشور عضو اتحادیۀ اروپا در پارلمان اروپایی و در رسانه های گروهی حضور دارند.
عامل چهارم، مخالفین خارج نشین ایرانی هستند. نگاهی به روند سی سالۀ مناسبات جمهوری اسلامی ایران و اتحادیۀ اروپا نشان می دهد که گروه ها و طیف های متعددی از ایرانیان، با گرایش هایی مختلف، دیدگاه مثبتی نسبت به عادی سازی و بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای اروپایی ندارند، و به طرق مختلف، در مخالفتِ با این همکاری ها فعالیت کرده اند. این گروه ها، که در خارج از کشور و در آمریکا و کشورهای اروپای غربی اقامت دارند، در خلال سه دهۀ اخیر تلاش زیادی کرده اند تا مانع از گسترش روابط و جمهوری اسلامی ایران با کشورهای اروپایی و با اتحادیه شوند.
در طی این سال ها، گروه هایی مانند لابی ایرانیِ یهود، لابیِ ارامنه، سلطنت طلبان، گروه های چپ گرا، آزادی خواهان، منافقین و طیف های مختلف سیاسی و مخالفِ خارج از کشور، در جهت مخدوش ساختن وجهۀ جمهوری اسلامی تلاش کرده اند. این گروه ها، از طریق لابی و گفت وگو با برخی محافل سیاسی در کشورهای اروپایی تلاش کردند تا ضمن ارائۀ تصویری مخدوش، غیرواقعی و اغراق آمیز از مسائل و تحولات داخلی ایران، ذهنیتی منفی در بین مخاطبین خود ایجاد کنند. در بین این گروه ها، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، بیشتر از سایر گروه ها در این زمینه فعالیت داشته است.
عامل پنجم، سیاست های خارجی دولت های مختلف جمهوری اسلامی ایران بوده است. برای مثال، مناسبات سیاسی جمهوری اسلامی ایران و اتحادیۀ اروپا در زمان محمد خاتمی دوران پر فراز و نشیبی را پشت سر گذارد. شاید بتوان گفت که نقطۀ اوج سیاست خارجی ایران، سیاستهای تنشزدایی و گفتگوی تمدنها و همکاری با سازمانهای منطقهای و بینالمللی باشد که به تبعِ چنین رویکردهایی از سوی ایران، اتحادیۀ اروپا انتظار داشت که ایران در جهت حل اختلافات پیشرو، گامهایی بردارد. لذا اتحادیه سیاست گفتگوی انتقادی خود را در مقابل ایران تغییر دادو به گفتگوهای سازنده گرایش یافت. این در حالی است که با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در ایران، فضای روابط با اتحادیۀ اروپا بسیار سرد و دشوار شد. موضوعاتی مانند هولوکاست که در اروپا بصورت یک تابو در آمده و اظهارات مکرر آقای احمدی نژاد در این رابطه و مسئولیت کشورهای اروپایی و امریکا در قبال ایجاد دولت نامشروعِ اسرائیل و اشغال سرزمین فلسطینیان، برگزاری کنفرانسی در مورد هولوکاست در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، حمایت از سازمان های فلسطینی مثل حماس و جهاد اسلامی، به این فضای متشنج دامن زد.
سفر پنج روزۀ ریس دولت تدبیر و امید، و هیئت بلند پایۀ این دولت به نیویورک در مهر ماه 1392، و شرکت در شصت و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، فضای جدیدی در سیاست خارجی و روابط بین المللی ایران به وجود آورد که نقطۀ عطفی در تاریخ روابط ایران با غرب بود. این رویکرد و دیپلماسی جدید، نه تنها تنش های پیش رو را کم تر کرد، بلکه نوید بخش شرایط و مناسبات جدیدی نیز شد.
به همین بهانه نشست بررسی سیاستهای اتحادیه اروپا، بررسی مناسبات ایران و اتحادیه اروپا و سیاستهای داخلی اتحادیه اروپا در سالن حنانه دانشکده مطالعات جهان با همکاری موسسه فرهنگی اندیشه و تدبیر انقلاب اسلامی برگزار گردید.