روز شمار
اوقات شرعی
نگاهی به مطالبه‌ی رهبر انقلاب درباره حلقه فرسوده‌ مدیران
azadi
01/06/16
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با اعضای دولت سیزدهم تصریح کردند که «جوان‌گرایی» در مجموعه‌ی اجرائی موجب می‌شود «حلقۀ فرسوده‌ی مدیران»، باز و نَفَس تازه‌ای به دستگاه‌های اجرائی دمیده شود.
 
 
 
مهدی جمشیدی: ۱) رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با اعضای دولت سیزدهم تصریح کردند که «جوان‌گرایی» در مجموعه‌ی اجرائی موجب می‌شود «حلقۀ فرسوده‌ی مدیران»، باز و نَفَس تازه‌ای به دستگاه‌های اجرائی دمیده شود: «[جوانگرایی] موجب میشود که حلقه‌ی فرسوده‌ی مدیران باز بشود، یک نَفَس تازه‌ای به دستگاه‌های اجرائی کشور دمیده بشود؛ این خیلی چیز خوبی است... البتّه... جوانها هم در مواردی اشتباه میکنند؛ جوانها، هم در دولت، هم در مجلس اشتباهاتی دارند، یک خطاهایی هست امّا می‌ارزد؛ اینکه بدنه‌ی اجرائی یا تقنینی کشور با روح جوان اداره بشود، حفظ این معنا می‌ارزد که حالا چهار تا خطایی هم در یک مواردی اتّفاق بیفتد. این خطاها بتدریج برطرف خواهد شد ان‌شاء‌الله؛ مدیران قویِ خوبی تربیت خواهند شد.» ۱۴۰۱/۰۶/۰۸ این مطالبه‌ی رهبر انقلاب اما از مدت‌ها پیش از برسرکار آمدن دولت سیزدهم توسط ایشان مطرح و حول آن گفتمان‌سازی شده بود؛ آنجا که رهبری انقلاب طرحِ «دولت جوان حزب‌اللهی» را در افکار عمومی مطرح ساختند: «من البتّه به دولت جوان و حزب‌اللهی معتقدم و به آن امیدوارم... به نظر من علاج مشکلات کشور، دولت جوان حزب‌اللهی و جوان مؤمن است که میتواند کشور را از راه‌های دشوار عبور بدهد.» ۱۳۹۹/۰۲/۲۸
 
 واقعیّت این است که چرخش نخبگانی در درون حاکمیّت، آنچنان که باید  و شاید به‌صورت «طبیعی» رخ نداده و حلقه‌های بستۀ مدیریّتیِ متعدّدی شکل گرفته‌اند که قدرت را در میان خود، دست‌به‌دست کرده‌ و مجال پانهادن نیروهای متفاوت را به درون ساختارهای رسمی نداده‌اند. آری، در اندک دوره‌هایی، وضع به‌گونه‌ای دیگر رقم خورد ولی این دوره‌ها، نوعی «گریز از مرکز» و «بیرون‌زدگی» تفسیر شد و اصحاب فرسودۀ قدرت، دوباره دست به کار شدند و عزم بازگشت نمودند. تنها فرصت‌های بسیار محدود و تنگ‌دامنه‌ای برای «جابجایی‌های کارگزاری» در میان بوده و کارگزاران موجود، بی‌آن‌که قصد کناره‌گیری داشته باشند، از منصبی به منصب دیگر «تغییر مکان» نداده‌اند. در حقیقت، جابجایی کارگزاری رخ نداده است و فقط «موقعیّت‌های جدید» برای مدیران موجود، تعریف شدند و مردم با چهره‌های تکراری و همیشگی مواجه شدند.
 
۲) روشن است که نخستین آفت انسداد مدیریّتی و شکل‌گیری حلقه‌های فرسوده و بسته، «امتداد یافتن وضع موجود» و «مقاومت در برابر بازاندیشی و تحوّل» خواهد بود. آنان که هم «اکنون» را صورت‌بندی کرده‌اند و هم به آن خو گرفته‌اند، مجال نمی‌دهند که هیچ چرخشی به وقوع بپیوندد و «جابجایی‌های ساختاری» رخ بدهد. چه‌بسا شعار تحوّل نیز سر داده شود، ولی معانی بسیار رقیق و اقلّی از آن اراده می‌شود و در نهایت نیز چیزی بیش از وضع موجود، حاصل نخواهد شد. پس «چرخش‌های ساختاری» به «چرخش‌های کارگزاری» وابسته‌اند و تا هنگامی‌که کارگزاران جدید به کار گمارده نشوند، فضای مدیریّتی، نشاط و طراوت نخواهد یافت و «نقطۀ عطفِ ساختاری» پدید نخواهد آمد. باید اراده‌هایی به درون حاکمیّت راه یابند که هم تعلّق‌خاطر به گذشته ندارند و دچار عادت و یکنواختی و تکرار نشده‌اند، و هم طرح نو و اندیشۀ متفاوت دارند. در این حال است که «اتّفاق‌های ساختاری» رخ خواهند داد و «پیچ‌های کلان» و «بازاندیشی‌های بنیادی» در پیش گرفته خواهند شد. انقلاب در گام دوّم خویش، هم سخت محتاج تحوّل برای عبور از بیماری‌های مزمن است و هم باید رویکرد جهشی را برگزید، امّا این دو، متوقف بر آن است که کارگزاران خارج از حلقه‌های فرسودۀ گذشته، وارد معرکه شوند و مدیران گام اوّل انقلاب، به منزلت مشاورت در گام دوّم انقلاب، بسنده کنند و تدبیر و تصمیم و اجرا را به نیروهای بیرون از حلقۀ قدرت واگذارند.
 
۳) بخش عمده‌ای از فرایند تربیتِ کارگزار رسمی، در «عمل» رخ می‌دهد و مشروط به آن است؛ یعنی باید نیروهای جوان در سطوح مدیریّتی به «کار» گماره شمردند و «تجربه» کسب کنند و از متن «کنش» و «اقدام» و «مواجهه»، عقلانیّت معطوف به تدبیر و حکمرانی را فرابگیرند تا در نهایت به «کارگزار تراز انقلابی» تبدیل شوند. اگر این فرصت از نیروهای جوان سلب شود، ما دچار «بحران مدیریّتی» خواهیم شد و زمانی خواهد رسید که متناسب با نوع و سطح موقعیّت‌های کارگزاری، نیروی آماده و آزموده نداریم؛ چنان‌که اینک نیز دچار تأخیر و عقب‌ماندگی هستیم و ناچاریم به «کنشگریِ غیرمنطقعِ گذشتگان در امروز»، رضایت بدهیم. این در حالی است که اگر از دو دهۀ پیش، آینده‌نگری می‌کردیم و در روندی تدریجی و ملایم، نیروهای جدید را به صحنه می‌آوریم، امروز «ذخایر مدیریّتی»‌مان سرشار و انبوه بود و می‌توانستیم در میان ده‌ها گزینه‌ی متعهد و کارآمد، انتخاب کنیم. حصارهای بلندی که به دور موقعیّت‌های حاکمیّتی کشیده شده، سبب گردید که منزلت‌ها و مکانت‌ها میان «هم‌حزبی‌ها» و «هم‌حلقه‌ای‌ها» توزیع شوند و اصحاب قدرت بتوانند با تکیه بر «منطق سهمیه‌بندی»، نوعی «انحصار حکمرانی» را رقم بزنند و به این واسطه، مانع رشد نیروهای جوان شوند.
 
۴) بی‌شک یکی از دلالت‌های مهم «بیانیه‌ی گام دوّم انقلاب»، خروج از این فضای محدود و انحصاری و همچنین میل به سوی چرخش و گردش و پویایی است. بیانیه‌ی گام دوّم انقلاب، شعار سیاسی نیست که به اقتضای یک مناسبت، سر داده شده باشد، بلکه به‌واقع، یک متن راهبردی و عملی برای «تغییر حاکمیّتی» است. انقلاب، نیازمند «تنفّس در هوای تازه» است و این امر میسّر نیست جز با «بازنگری‌های مدیریّتی». باید استعدادهای معلّق و معطّل، به کار گمارده شوند و در منزلت‌های کانونی و جدّی قرار بگیرند تا وارد شدن به مرحلۀ گام دوّم انقلاب، معنای حقیقی بیابد و محسوس شود. آنان که هنوز هم چشم به مناصب و موقعیّت‌های حاکمیّتی دارند، «سنگ‌اندازی» و «مخالف‌خوانی» می‌کنند تا به بهانۀ چند خطا و لغزش، اصل و اساس این طرح سرنوشت‌ساز را بدنام و ناموجّه جلوه بدهند.
 
۵) نکته‌ی پایانی اینکه در شکل‌گیری حداکثری و صحیحِ «دولت جوان حزب‌اللهی» و در مسیر ورود جوانانِ تازه‌نفس به عرصه‌های مدیریتی، وظایف مهمی متوجه خود جوانان هم هست. این جوانان اولا باید کار در قالب «حلقه‌های میانی» را جدی بگیرند: « نمونه‌هایی از کارهایی که میتواند نسل جوان را در نقش و شأنِ محور بودنِ حرکت عمومی جامعه کمک کند و ظرفیّت لازم را به آنها بدهد. یکی تشکیل کارگروه‌های فرهنگی است... یک کار دیگر، تشکیل گروه‌های فعّالیت‌ سیاسی [است].... یک راهکار دیگر تشکیل گروه‌های نهضتی در ارتباط با مسائل بین‌الملل و مسائل جهان [است]... یک راهکار دیگر تشکیل گروه‌های علمی و همکاری با مراکز علمی [است].... نتیجه‌ی اینها چه میشود؟ اینجا من این‌ جور یادداشت کرده‌ام که سرانجام [اینها]، کشاندن نسل جوان متعهّد به عرصه‌ی مدیریّت کشور [است]، که یکی از دوستان گِله میکردند که جوانها را به عرصه‌ی مدیریّت راه نمیدهند. خب چه ‌جوری وارد عرصه‌ی مدیریّت میشوند؟ ورود در عرصه‌ی مدیریّت برای نسل جوان از این راه‌ها اتّفاق می‌افتد.» ۱۳۹۸/۰۳/۰۱ و ثانیا اینکه پس از ورود در عرصه‌‌ی خدمت و مسئولیت با تمام توان و هوشیارانه از آفت‌های مسئولیت برحذر و دور بمانند.
نظرات
CAPTCHA