روایتی از رویارویی نظام اسلامی و غرب در سال 2018 (1)
97/10/20
بررسیهای مقطعی از تاریخ هرچند نمیتواند به همهی زوایای موضوع بپردازد اما مخاطب را بر یک رویکرد مقایسهای در بازهای خاص توانمند خواهد کرد. بررسی حوادث سیاسی مرتبط با تقابل سیاسی نظام اسلامی و جبههی غرب در سال 2018 نیز از این قبیل است، هرچند به عنوان آخرین مقطع تاریخی این امکان را فراهم میکند تا آخرین نتایج از چهار دهه خصومت غرب با انقلاب اسلامی تبیین گردد.
مهمترین حوادث سیاسی سال گذشتهی میلادی با توجه به محور انقلاب اسلامی (مقاومت) و جبههی غرب مورد بررسی قرار میگیرد. اینکه کدام محور توانسته است در کلان روندها و در نتایج کلّی بیشترین پیروزی را کسب نماید و پدیدهها به سود کدام یک بیشتر رقم خورده است. بنابراین در این کاوش ضعف و قوت دو جبهه که متأثّر از رویدادها میباشد مدّ نظر خواهد بود. در یادداشت ذیل رویارویی در سه جبههی اقتصادی، سیاسی و نظامی مورد بررسی قرار گرفته و بدون توالی تاریخی به ارزیابی این سه حوزه پرداخته خواهد شد.
اغتشاشات دی ماه
در ابتدای سال میلادی گذشته (2018) تهران و چند شهر دیگر در دی ماه شاهد اغتشاشات کوچکی با پوشش مباحث اقتصادی بود. در واقع به دنبال ناتوانی بخشهای بانکی و مدیریتی کشور در حل مناقشهی مؤسسات مالی اعتباری و ساماندهی آنها اعتراضات پراکندهای در تهران و برخی شهرهای کشور آغاز شد. بی تدبیریها در کنار موج بیکاری و دیگر مسائل سبب شد تا دشمن به عنوان مدیریّت صحنه تلاش نماید بحران را به طبقات فرودست و شهرهای کوچک کشور سرایت دهد. در این میان پوشش مسائل معیشتی برای اغتشاش هم میتوانست علاوه بر افزایش جغرافیای شهری اعتراض و اغتشاش بر جمعیّت حاضر در میدان نیز بیفزاید و از سوی دیگر از احتمال برخورد دستگاههای امنیّتی – انتظامی یا شدّت برخورد ایشان بکاهد همچنین تست این پوشش برای آسیب زدن به نظام برای سنجش وضعیّت و نسبت افکار عمومی کشور بعد از قریب به یک دهه از فتنهی 88 برای اردوکشی خیابانی نسبت به مطالبات جمعی صورت میگرفت.
در واقع در اغتشاشات دی ماه جریان انقلاب اسلامی و همچنین دشمن به صورت محدود در حال سنجش فضا و به خصوص افکار عمومی و دیدگاه مردم دربارهی وضعیّت اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی بودند. در این میان دشمن که از طریق تزریق منابع مالی عربی و برخی لیدرهای داخلی فتنه گران، در برخی شهرهای کوچک کشور میزان خشونت به کارگرفته شده را افزایش میدهد تا در صورت عکس العمل مثبت عمومی بتواند حکومت را با یک معمای امنیّتی سخت و پیچیده مواجه نماید. در واقع دشمن بنا دارد نظام را دقیقاً از همان مراکزی که احتمال آشوب نمیدهد مورد هجوم قرار داده تا بر شیوع آشوب و اغتشاش در سراسر کشور بیفزاید و حکومت را با یک اغتشاش و اعتصاب سراسری مواجه نماید.
با فروکش کردن فاز اوّل اغتشاش برخلاف برخی گمانه زنیها، پروژهی فروپاشی از درون همچنان در فاز اقتصادی باقی ماند و با وجود موفقیّت نظام اسلامی در کنترل آن، دشمن به بارگزاری افزونههایی قدرتمند برای ایجاد گسلهای جدید در جامعهی ایرانی، اقدام مینماید. بر این اساس پروژهی «خروج ایالات متحده از برجام» کلید میخورد.
طراحی پیچیدهی غرب که در نهایت هدفی جز «فروپاشی از درون» به قصد «براندازی» نظام اسلامی را ندارد در تغییری تاکتیکی نسبت به فتنه 88 از مطالبات سیاسی به اعتراض اقتصادی تند تبدیل شده است. امّا برخلاف خواست طرف مقابل با حضور مردم در تمام شهرهای هدف، خاتمه مییابد. در برخی شهرها مثل رشت، مردم در چند شب به صورت مداوم و به صورت خودجوش به راهپیمایی پرداخته و اقدام فتنه گران را به شدت محکوم مینمایند.[1]
با فروکش کردن فاز اوّل اغتشاش برخلاف برخی گمانه زنیها، پروژهی فروپاشی از درون همچنان در فاز اقتصادی باقی ماند و با وجود موفقیّت نظام اسلامی در کنترل آن، دشمن به بارگزاری افزونههایی قدرتمند برای ایجاد گسلهای جدید در جامعهی ایرانی، اقدام مینماید. بر این اساس پروژهی «خروج ایالات متحده از برجام» کلید میخورد.
خروج ایالات متحده از برجام
در ماه می (اردیبهشت) ترامپ رئیس جمهور آمریکا احتمالاً در ایفای نقشی از پیش تهیّه شده از برجام خارج میشود. خروج امریکا از برجام مطابق برخی شواهد میتواند بخشی از یک عملیّات فکری و بازی پیشینی برای «گروگان گیری راهبردی» جمهوری اسلامی باشد. در این معمّای پیچیده امکانات استراتژیک ایران مثل توان هستهای، توان موشکی، گروههای مقاومت و... به وسیلهی یک «زورگیری نرمِ» مبتنی بر فریب، تحت اشکالی چون «برجام» یا «ادغام در محیط بین الملی» و... از دسترس او خارج میشود و سپس با فشار از داخل به وسیلهی گزینههای اغتشاش خیابانی یا تروریستهای اقتصادی، نظام اسلامی را به تمکین در برابر خواستههای رژیم ایالات متحده وادار کرده و در میان مدت یا بلند مدت به براندازی جمهوری اسلامی خواهد رسید.
بر این اساس خروج آمریکا از برجام تنها نمیتواند محصول نظام ذهنی «اقتصاد محور» دونالد ترامپ تا مشاورین رادیکال او باشد. بدیهی است که تصمیمات سیاست خارجی در آمریکا نتیجهی سازهای پیچیده از لابیها و سیاستمداران و نظامیان و سرویسهای امنیّتی است. در واقع احتمال میرود برخی سیگنالها از سوی برخی در داخل، ایالات متحده و صهیونیستها را به این نتیجه رسانده است که میتواند در عین حفظ رژیم تحریمها و حتّی تقویّت آنها، ایران را متعهد به برجام نگه داشت؛ بر این اساس گزینهی مطلوب برای ایالات متحده، خروج از برجام و عدم تعهد به آن در عین پایبندی ایران به برجام است. در واقع سیاست خارجی آمریکا به این نتیجه رسیده است که میتواند با تعویق برجام در جستجوی برجام های دیگری با امتیازات بسیار بهتری باشد.
خروج امریکا از برجام مطابق برخی شواهد میتواند بخشی از یک عملیّات فکری و بازی پیشینی برای «گروگان گیری راهبردی» جمهوری اسلامی باشد. در این معمّای پیچیده امکانات استراتژیک ایران مثل توان هستهای، توان موشکی، گروههای مقاومت و... به وسیلهی یک «زورگیری نرمِ» مبتنی بر فریب، تحت اشکالی چون «برجام» یا «ادغام در محیط بین الملی» و... از دسترس ایران خارج میشود.
هدف دیگر ایالات متحده در خروج از برجام بازگرداندن تحریمهای نسبتاً تعلیق شده است. آمریکا معتقد است در شرایطی که سه ماه قبل برخی شهرهای ایران دچار اغتشاش با زمینهی اقتصادی شده است، تحریمها میتوانند فشار معیشتی را بر مردم ایران و به آن واسطه بر جمهوری اسلامی تقویّت کرده و در نتیجه نتایج مطلوبی مثل کشاندن ایران به میز مذاکره مجدد (و البته فراتر از مسئلهی هستهای) و همچنین ایجاد بلوا و آشوب در داخل را بدست آورد.
از این رو در هماهنگی سیاست خارجی ترامپ با فتنه گران داخلی و تروریستهای اقتصادی و سرویسهای جاسوسی کشورهای عربی همهی توان جبههی غرب برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی به کار گرفته میشود. ترامپ وعدهی «تابستان داغ» ی را میدهد که در آن با پشتیبانی تحریمهای آمریکایی و زمینههای تکرار پذیر اغتشاش در داخل بتواند جمهوری اسلامی را مجدداً به پای مذاکره و بلکه معاملهای به مراتب بدتر از برجام بکشاند.
هرچند عملکرد دولت در ایران در قبال خروج ایالات متحده از برجام متوازن با طرف مقابل نبود و رهبر معظم انقلاب نیز مطابق حکمت و صبر استراتژیک به دولت این مجوز را دادند که «پنجرهی اروپا» را مجدد امتحان نمایند امّا باید گفت جمهوری اسلامی ضربهای را که دشمن در صدد بود تا بر اثر خروج از برجام به کشور وارد کند را دفع نموده است. فارغ از گرانیهای بازار ارز و طلا که عمدتاً بر اثر بی کفایتی مسئولین مربوطه در بانک مرکزی از یک سو و تروریستهای اقتصادی از سوی دیگر بر مردم ایران تحمیل شد، هرگز اغتشاش و آشوب یا هیچ نشان دیگری از خیزی اجتماعی علیه نظام اسلامی در داخل ایجاد نشد. این به این معناست که دشمن در فاز دوم حملهی اقتصادی خود پس از اغتشاشات دی ماه نیز ناکام شده است. چه اینکه وعدههای تجدید یا افزایش تحریمها در مرداد و آبان سال جاری نیز نتوانست هدف اصلی را که ایجاد آشوب داخلی، کاهش امنیّت داخلی و یأس عمومی از ادامهی مسیر انقلاب اسلامی است را محقق کند.
در این میان بخشهای قابل توجهّی از اقشار آسیب پذیر و مستضعفان و محرومین در فشارهای جدی اقتصادی قرار گرفتند و امید می رقت مسئولان مربوطه با اقدامات سریع و دقیق بتوانند از ارزش پول ملّی دفاع کنند و شرایط را به حالت ثبات و آرامش بازگردانند؛ امّا متاسفانه ضعف در مدیریّت، سبب وارد آمدن آسیب به اقتصاد کشور شد.
ادامه دارد...
محسن خاکی ، دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران/
اخبار مرتبط
نظرات