روز شمار
اوقات شرعی
باز تولید و حضور مجدد پدیده‌ی چپ مارکسیستی
azadi

97/3/27

در پهنه‌ی سیاست اجتماعی ایران به خصوص در دانشگاه‌ها در شرایطی که فروپاشی بلوک شرق، پوچ بودن اندیشه‌های مارکسیستی را بیش از پیش بر ملا ساخته و عملاً این تفکر را به زباله‌دان تاریخ سوق داده بود، تعجب همگان را برانگیخت!

 

حسین حسینی؛
 
 بازخوانی پروندهی چپ دانشجویی در ایران (فاصلهی سال های 1379 تا 1390)
 
اوایل دههی 80 خورشیدی فضای سیاسی اجتماعی دانشگاهها شاهد بروز مجدد پدیدهای به نام چپ مارکسیستی بود. باز تولید و حضور مجدد پدیدهی چپ مارکسیستی در پهنهی سیاست اجتماعی ایران به خصوص در دانشگاهها و سازماندهی اولیّهی آن در دانشگاهها، به دنبال برخوردهای سهمگین صورت گرفته با این گروههای ملحد در دههی 60 و متواری شدن و گریختن اکثر بازماندگان آن به خارج از مرزهای جغرافیایی ایران اسلامی، در شرایطی که فروپاشی بلوک شرق، پوچ بودن اندیشههای مارکسیستی را بیش از پیش بر ملا ساخته بود عملاً این تفکر را به زبالهدان تاریخ سوق داده بود و هویدا شدن جنایتهای بیشرمانه و ضد انسانی حاملان این ایدئولوژی در جای جای نقاط عالم، تعجب همگان را برانگیخت.
 
عدهای ریشههای شکلگیری آن را در فضای تضاد طبقاتی حاصل از سیاستهای دوران عصر سازندگی و برخی دیگر این پدیده را حاصل سیاستهای دوران اصلاحات و بهره برداری برخی سردمدارن این عصر از دانشجویان در راستای منافع خود دانسته و شکست این سیاست در 18 تیر 1378 و سرخوردگی حاصل در بین تعدادی از دانشجویان را پیش زمینهی سوق آنان به سمت اندیشههای مارکسیستی میدانند؛ اما ریشههای شکلگیری این پدیده در دانشگاهها را میبایست در تلفیقی از شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این دوران جستوجو کرد. نویسنده بر این باور است که در فضای سیاست گفتمان عصر اصلاحات برخی بازماندگان گروهکهای الحادی چپ مارکسیستی دههی 60 با هدایت تشکیلاتی و مالی گروهکهای ضد انقلاب که تا آن موقع فعالیتهای آنها صرفاً در فضای سایبری و صدور هر از چندگاه بیانیّههای محکومیّت خلاصه میگردید، هستههای اولیّه در سایهی برخی کمبودهای ناشی از سوءِ مدیریت و مدیریت سوء در دانشگاهها، در قالب گروههای مطالعاتی شکل گرفت.
 
شکلگیری جریانهای مارکسیستی در این عصر تنها به فضای دانشگاهها محدود نشده است، بلکه شواهدی دال بر سازماندهیهای اولیّه در محیطهای کار بر محوریّت اندیشههای مارکسیستی با دخالت چند حزب و جریان مارکسیستی غیرقانونی در قالب کمیتههای دفاع از سازماندهیهای آزاد و مستقل کارگری و نیز در قالب جریانهای دفاع از حقوق زنان و همسویی پنهان این جریانها با جریانهای مطالعاتی دانشجویی در فاصلهی سالهای 1379 تا 1381 وجود دارد و نشان دهندهی سازماندهی و هدایت از سوی یک کمیتهی خاص میباشد. هر چند ظهور این پدیده در دانشگاهها واکنشهای متعدی را به همراه داشته و عدهای با مراجعه به سابقهی فعالیت این گروهها در ایران اسلامی و شکستهای پی در پی آنان در همراه ساختن مردم بنا به دلایل گوناگون سازماندهی این گروهها را امری جدّی تلقی نکردند، اما در این بین خوشحالی سردمداران احزاب چپ از این سازماندهی امری غیر قابل کتمان و بیشک مثال زدنی است.
 
گروههای مارکسیست این سازماندهیهای اولیّه را یک پیروزی بزرگ برای خود دانسته، به طور علنی در بازتولید و ظهور مجدد آن سخن رانده و بدون در نظر گرفتن وزن این عدهی قلیل، نسبت به کل فضای دانشجویی کشور و برخی دیگر از واقعیتهای موجود در کشور، از آن به عنوان جریانی یاد کردند که به باور خود با هدف چالش زایی برای تمامی حوزههای قدرت و مشروعیّت نظام جمهوری اسلامی سازماندهی شده است. به عنوان نمونه «علی صمد» از تئوریسینهای سازمان «چریکهای فدایی خلق» در خصوص بازتولید چپ مارکسیستی در ایران به ویژه در حوزهی دانشجویی در فاصلهی سالهای 1381-82 میگوید: «به طور مشخص از سالهای 81 تا 82 دانشجویان و تشکلهایآنها به عرصههای فکری دیگر کشیده شدند و گرایشها و تمایلات چپ دموکرات، چپ رادیکال و یا کلاً سوسیال دموکراسی در میاندانشجویان تقویت شد. دانشجویان با این گرایشها بر فعالیتهای سیاسی، مطبوعاتی خود افزودند. در واقع انتشار چند هزار نشریّهی علنی و گاه نیمه علنی با تیراژهای متفاوت در عرصههای سیاسی، اجتماعی، صنفی، علمی و... توسط دانشجویان با گرایشهای سیاسی و تعلقات اجتماعی مختلف در سراسر دانشگاههای ایران باعث تقویت سکولاریسم و جمهوریّت و نیز گسترش رابطه و نزدیکی جناحهای مختلف دانشجویی در عرصهیفعالیتهایدانشجویی شد.»
 
 این گروهها با بیان این که این جریان نوپای مارکسیستی خواهان ایجاد رفرم در قوانین موجود نبوده، اعمال تغییرات ساختاری و اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران را هدف اصلی آن قرار دادند. این اظهارنظر گروههای مختلف چپ مارکسیستی در این خصوص تنها به بیان خرسندی معطوف نگردیده بلکه سعی نمودند با بهره گیری از تجارب گروههای مختلف چپ در طول عمر نظام جمهوری اسلامی ایران به ارایهی طریق در مقابل برخوردهای احتمالی نظام بپردازند و عنوان نمودند این جریان نوپا پس از گسترش دامنهی همفکران خود، با بهره گیری از الگوی تاکتیکی به کار گرفته شده از جانب تمامی گروهها و جریان اجتماعی نوپا سازماندهی تشکیلاتی خود را در سطح جامعه با هدف ایجاد تشکیلات در دانشگاه، مدرسه و یا در کل جامعه در رأس برنامههای خود قرار دهد و برای مقابله با ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران با سازماندهی و فکر عمل کند. 
 
بررسیهای صورت گرفته در خصوص نحوهی شکلگیری و هدایت این گروههای نوپای مارکسیستی نشان میدهد که برخی دشمنان قسم خوردهی این مرز و بوم و مردم مسلمان ایران که در قالب گروههای مختلف چپ مارکسیستی در خارج از کشور به فعالیتهای خود ادامه میدهند افزون بر نقش آنها در شکلگیری و هدایت این گروههای نوپا سعی نمودهاند با سازماندهی فعالیت این گروههای دانشجویی در دو سطح فعالیتهای تشکیلاتی علنی و مخفی، هدایت آنها برای استفاده از پایگاه قانونی سایر تشکلها، برنامهریزی برای مراسمها و تجمعهای مختلف به منظور بهره برداری از فضای موجود برای گسترهی تشکیلاتی و در فاز دوم آرایش سیاسی آنها در قالب حزب یا احزاب وابسته، مقدمات ورود آنان را به فاز مقابلهی سخت و مسلحانه فراهم سازند.
 
این نوشتار بر خلاف آن دسته از افرادی که این جریانهای مارکسیستی را محصول تضاد طبقاتی میدانند، این جریان را به همراه جریانهای مارکسیستی که چندی است در حوزههای کارگری و زنان با هدایت جریان ضد انقلاب سازمان یافته است را ابزاری میداند که دشمنان قسم خوردهی این نظام اسلامی در فضای سیاسی پس از دوم خرداد و 18 تیر 1378 و شرایط روانی ناشی از تبلیغات گسترده مبنی بر اوج گرفتن تضاد طبقاتی در ایران و وابسته ساختن نظام سیاسی اجتماعی در آن را به اردوگاه سرمایهداری غرب، کودکانه سعی نمود با بهرهگیری از آن پایههای نظام اسلامی را با چالشهای جدّی مواجه سازد.
 
این بازخوانی بر فعالیتهای چپ مارکسیستی در فاصلهی سالهای 1379 تا 1390 با استناد به اسناد تشکیلاتی برخی احزاب و گروههای چپ غیرقانونی و برانداز و نیز با بررسی اسناد و نشریات مکتوب و برخی مطالب منتشر شده در حوزهی سایبری تمرکز دارد.
 
بازخوانی سیر فعالیتها و چارچوبهای تشکیلاتی در دورههای مشخص زمانی
 
در این قسمت برآنیم سیر فعالیتهای دانشجویان چپ مارکسیستی را در بازههای زمانی مشخص به تفکیک بیان کنیم و به همین منظور این دورههای زمانی را در قالب زیر تقسیمبندی مینماییم. 
 
-  دورهی زمانی 1379 تا 1381 دورهی شکلگیری هستهی اولیه و سازماندهی هستههای مطالعاتی
 
-  دورهی زمانی 1381 تا 1383، در این دوره مقدمات سازماندهیهای تشکیلاتی نخستین، پایه ریزی میشود.
 
-   دورهی زمانی 1383 تا ابتدای1385، در این دوره سازمانهای اولیه در قالب کانونهای دانشجویی شکل میگیرد.
 
در دورههای زمانی بعدی گروههای سازمانی، شکل نهایی خود را پیدا نمودند اما به تناسب شرایط اجتماعی و سیاسی غالب آن دوره فعالیت گروهی چهرهی غالب فعالیت هر دوره را رقم میزند.
دورهی زمانی 1385 تاکنون: این دورهی زمانی به چند زیر گروه تقسیم میشود و در هر زیر گروه یکی از جریانهای چپ مارکسیستی بسته به شرایط محیطی به عنوان گروه اصلی فعال، مطرح میگردد.
 
-  زیر گروه زمانی 1385 تا ابتدای سال 1386: در این دورهی زمانی جریان چپ رادیکال به دلیل پیوستن برخی فعالین گروه «رستا» حجیم شده در قالب جبههی چپ رادیکال به فعالیت خود ادامه میدهد. گروهکهای سایبری «میلیتانت» در قالب نشریهی «میلیتانت» و سوسیال دموکراسی در قالب گروه «سلام دموکراسی» فعالیتهای خود را آغاز مینمایند.
 
در فضای سیاست گفتمان عصر اصلاحات هستههای اولیّه  گروه‏های چپ در سایهی برخی کمبودهای ناشی از مدیریت سوء در دانشگاهها، در قالب گروههای مطالعاتی شکل گرفت.
 
 
 
 
- زیر گروه زمانی ابتدای سال1386 تا ابتدای سال 1388: در این دورهی زمانی به دلیل ضربات پی در پی بر بدنهی گروهک دانشجویی چپ رادیکال (بعد از 16 آذر 1386 عنوان دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب را برای خود برگزید) و نیز به سبب برخی اختلافات درونی در گروهک سلام دموکراسی، فعالیتهای این گروهها متوقف میگردد. در این دورهی زمانی گروهکهای دانشجویی همسو با عنوان دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران و دانشگاه امیر کبیر فعالیت خود را آغاز مینمایند.
 
- زیر گروه زمانی بین سالهای آغازین 1388 تا اوایل1390: در این دورهی زمانی فعالیت گروهک دانشجویی سوسیالیست ایران علی رغم تلاشهای ظاهری مبنی بر سازماندهی تشکیلاتهای خرد در قالب دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای تهران، امیرکبیر فعالیتهای خود را به سبب خروج رهبران آن از کشور و برخی اختلافهای موجود، پایان میدهند. گروهک دانشجویی «چپ نو» در قالب یک سازمان مطالعاتی فعالیت خود را آغاز و در اوایل سال 1390 پایان میدهد.
 
نمود عینی این گروهک، سازماندهی یک آکادمی و انتشار تعدادی نشریات تحلیلی با کمک برخی فعالین سابق گروهک چپ رادیکال در فضای سایبری است. در این دوره تلاشهایی برای سازماندهی مجدد گروهک چپ رادیکال طی سه مرحله به انجام میرسد که در هر سه حالت ناموفق بوده و متوقف میگردد. بدنهی فعال هستهی دانشجویی «بذر» از کشور خارج و در بلژیک در قالب کمیتهی بلژیک به فعالیت خود ادامه میدهد و نیز رابط اصلی هستهی دانشجویی میلیتانت با احزاب ضد انقلاب در این دوره از کشور خارج در نروژ ساکن میگردد. در اواخر خرداد ماه سال 1390 گروهی با عنوان شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران با انتشار بیانیّهای فعالیت خود را آغاز مینمایند. 
 
گروههای چپ دانشجویی را از حیث نحوهی فعالیتهای خود به صورت زیر دسته بندی مینماییم.
 
- گروههای سایبری: گروههایی هستند که عمدهی فعالیت خود را در فضای سایبری به انجام میرسانند. گروههایی چون میلیتانت، بذر در زمرهی این گروهها هستند. علیرغم اینکه برخی از فعالین این گروه در محیطهای دانشجویی و برخی برنامههای دانشجویی و غیردانشجویی حضور دارند، اما بنا به دلایلی همواره سعی مینمایند، نمود عینی فعالیت خود، از جمله انتشار نشریات دانشجویی، صدور بیانیّه و ... را تنها در فضای سایبری به نمایش بگذارند. لازم به ذکر است که این گروهها معمولاً گروههایی هستند که در بدو سازماندهی و اعلام عمومی فعالیتهای خود وابستگیشان را به برخی گروههای ضدانقلاب کتمان نمیکنند و برخی عناصر قدیمی و فعال سابق احزاب ضدانقلاب در بدنهی فعال این گروههای نو ظهور حضور فعال و چشمگیر دارند. این گروهها در مطالب منتشر شدهی خود از نامهای مستعار بهره میگیرند و به دلیل عدم تمایل این گروهها به نیروگیری و عملکرد کاملاً بسته، سیر فعالیتهای آنها حالت یکنواخت دارد.
 
-  گروههای دوم: گروههایی هستند که افزون بر حضور فعال در فضای سایبری، نمود عینی فعالیتهای خود را در سطح دانشجویی در قالب سازمانهای نیمه رسمی و نشریات قانونی و غیرقانونی داشته و دارند. در مطالب منتشر شدهی خود از نامهای مستعار بهره نبرده و در فعالیتهای خود اشارهای به نام سازمانهای وابسته نمیکنند. به دلیل تمایل این گروهها به نیروگیری در سطح علنی و عملکرد نیمه باز، فعالیتهایشان فراز و نشیبهای مختلفی را تجربه میکند. 
 
انتشار نشریات دانشجویی با محوریّت ایدئولوژی مارکسیستی بعد از سازماندهی پنهان گروههای دانشجویی در قالب گروههای مطالعاتی در دانشگاهها زمینهی فعالیتهای علنی چپ را فراهم نموده و گروههای چپ مارکسیستی با بهرهگیری از پتانسیلهای موجود در دانشگاهها و اصول تشکیلاتی حاکم بر فعالیتهای خود به گسترهی فعالیتهایشان در خصوص نشریات دانشجویی میافزایند. بررسیهای صورت گرفته در حوزهی عملکرد جریان چپ در دانشگاهها نشانگر این واقعیّت است که محور عمدهی فعالیت جریان چپ مارکسیستی در نشریات دانشجویی موارد زیر را شامل میگردد:
 
* تبلیغ مبانی نظری، فلسفی و اقتصادی مارکسیست و چهرهها و اندیشمندان آن در دانشگاهها با هدف جذب دانشجویان در قالب تشکیلات مخفی. با توجه به گرایش فکری لنین به سازماندهی و قبضه کردن قدرت از راه گروه انقلابی منضبط و سازمان یافته و با تأکید بر این نکته که به باور لنین آگاهی سیاسی طبقاتی تنها با تزریق نظریّهی انقلاب توسط سازمان انقلاب در تودهها ایجاد میگردد، گروههای مختلف چپ مارکسیستی در دانشگاهها تقریباً نیمی از مطالب منتشر شده در نشریات دانشجویی خود را با هدف شناسایی و جذب فعالین در قالب تشکیلات پنهان یا سازمانی انقلابی و نیز گسترش آگاهی طبقاتی به این امر اختصاص دادهاند.
 
* در حوزهی نظام سیاسی حاکم، گروههای مختلف چپ مارکسیستی محور عمدهی فعالیتهای خود را در توصیف آن به عنوان یک نظام سیاسی وابسته به سرمایهداری توصیف نموده و ضمن القای ناکارآمدی دین در حوزهی سیاست و ادارهی کشور، به بیان ناتوانی نظام جمهوری اسلامی در زمینهسازی عدالت در تمامی حوزهها به سیاه نمایی در عملکرد نظام جمهوری اسلامی در حوزهی اقتصاد در قالب متهم ساختن آن به استثمار طبقات کارگری پرداخته و در حوزهی سیاسی، نظام جمهوری اسلامی ایران را به دیکتاتوری و ایجاد فضای خفقان در جامعه متهم مینماید و نحوهی برخورد آن را با مخالفان مارکسیست در طی دوران حاکم به ویژه در فاصلهی سالهای 1357 الی 1360 را مورد حمله قرار میدهند و ضمن تجلیل از فعالان مارکسیستی و نیز گذشتهی چپ مارکسیستی در ایران، بر ضرورت تغییر بنیادین ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر ایران تأکید مینمایند و تاکتیک مورد اشاره برای این تغییر بنیادین در نشریات دانشجویی بسته به نحوهی نگرش و شدت بدبینی آنان نسبت به عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران، سازماندهی فعالیتهای چریکی مسلحانه و یا سازماندهی و هدایت جریانهای چپ در حوزههای کارگری و نیز جریانهای زنان در قالب انقلاب تودهای قهرآمیز، عنوان شده است.
 
* در حوزهی انقلاب گروههای مختلف چپ مارکسیستی در دانشگاهها محور عمدهی فعالیتهای خود را در توصیف قالب انقلاب پرولتاریایی قرار داده و نظام جمهوری اسلامی را وابسته به جبههی بورژوایی توصیف مینماید و رهبران انقلاب را به نظام سرمایهداری وابسته نموده و از انقلاب اسلامی مردم ایران در سال 1357 در قالب انقلاب پرولتاریایی ربوده شده، یاد میکنند.
 
* در حوزهی کارگری، گروههای مختلف چپ مارکسیستی در نشریات خود در دانشگاهها با استثماری دانستن سیاستها و عملکرد نظام در برخورد با کارگران و افراد حقوق بگیر، بر ضرورت سازماندهی و گسترش گروههای مختلف پرولتاریایی تأکید میورزند.
 
* در حوزهی زنان، گروههای مختلف چپ مارکسیستی در دانشگاهها تضییع حقوق زنان در جامعه و عدم برابری زنان و مردان در تمامی حوزهها را در سطوح مختلف قوانین مذهبی، سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران در خصوص زنان و نیز مناسبات اجتماعی مردسالاری دانسته و از فعالیتهای سیاسی اجتماعی زنان با هدف دستیابی به حقوق به اصطلاح از دست رفته، حمایت میکند.
 
انتشار نشریات دانشجویی با محوریّت ایدئولوژی مارکسیستی بعد از سازماندهی پنهان گروههای دانشجویی در قالب گروههای مطالعاتی در دانشگاهها زمینهی فعالیتهای علنی چپ را فراهم نمود.
 
 
 
 
در کنار انتشار نشریات دانشجویی این دوره که شکل غالب فعالیت گروههای مختلف چپ را تشکیل میداده است، عرصهی وبلاگ نویسی، به دلیل امکانی که در اختیار نویسنده قرار میدهد، مورد توجه گروههای مختلف قرار داشته است زیرا در فضای مجازی نویسنده میتواند تمام افکار و عقاید خویش را به هر ترتیبی که میخواهد در آن به رشتهی تحریر در آورده و این فضای مجازی نیازمند صرف هزینه و زمان اندک میباشد. این وبلاگها از قالب و شمایل مشابهی نیز برخوردارند که نشانگر ارتباط ارگانیکی این افراد با هم میباشد. وبلاگهایی چون «دانش سرخ»، «فردای سرخ»، «ندای سرخ»، «19 بهمن» و «انفرادی» در زمرهی وبلاگهای چپ دانشجویی میباشند که محور فعالیتهای آنها طرح مباحث فلسفی و ارایهی دیدگاههای ماتریالیستی و مارکسیستی میباشد.
 
در این دوره استفادهی این گروهها تنها به سازماندهی وبلاگهای دانشجویی معطوف نگردیده بلکه سازماندهی و انتشار رادیوهای اینترنتی چون «آشوب»، «آوای دیگر» و نیز انتشار نشریات دانشجویی در فضای سایبری از اقدامهای دیگر این گروههای مارکسیستی در بهرهبرداری از این فضای مجازی بوده است همچنین باید خاطر نشان ساخت به دلیل امکاناتی که برخی از سایتهای ارتباطی و اجتماعی چون «یاهو» در اختیار آنها قرار میدهد این گروهها برای سازماندهی بیشتر و بهتر به اینگونه سایتها نگاه ویژهای دارند.
 
الف) دورهی زمانی 1379 تا 1381 : دورهی شکل گیری هستهی اولیه و سازماندهی هستههای مطالعاتی
 
بررسیهای صورت گرفته نشانگر این مدعاست که جریان چپ مارکسیستی در دانشگاهها در فاز فرهنگی و اجتماعی وارد فضای دانشگاهها شده و شکلگیری حلقههای مطالعاتی و انتشار نشریات دانشجویی، عمده فعالیت این گروهها در این دوره میباشد. گروههای مطالعاتی در برخی موارد در قالب تشکلهای مجوز دار فعال در دانشگاهها شکل میگرفته است و از راه برگزاری برنامههایی چون بررسی دسته جمعی آثار «صمد بهرنگی»، «صادق هدایت» و دیگر نویسندگان این نحلهی فکری به بازسازی حلقهی گمشدهی بین نسل جوان امروز با تاریخ گذشتهی جنبش چپ در ایران پرداختند. انتشار نشریات دانشجویی گام دیگری بر گسترش ادبیات مارکسیستی در دانشگاهها بود و کمک مالی دانشگاهها به این نشریات نشان از ضعف مسؤولان در نظارت به ویژه هیأت نظارت بر نشریات دانشجویی و کمیتههای انضباطی بر مطالب منتشر شده در آثار دانشجویی، میباشد.
 
ب) دورهی زمانی 1381 تا ابتدای سال 1383: در این دوره مقدمات سازماندهیهای تشکیلاتی نخستین پایه ریزی میشود.
 
در این دوره، محفلهای انتشار نشریات دانشجویی قانونی و یا غیر قانونی، مقدمات سازماندهیهای اولیه را پایهریزی میکند همچنین افزون بر تلاش برخی از این گروههای دانشجویی برای اخذ مجوزهای قانونی از نهادهایی چون سازمان ملی جوانان، در داخل دانشگاه برخی فعالین دانشجویی چپ مارکسیستی نیز تلاش مینمایند با نفوذ در برخی تشکلهای دانشجویی (چون شوراهای صنفی دانشجویی، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاهها و جامعهی فرهنگی دانشجویی دانشگاه تهران)، محمل مناسبی را برای برنامههای آیندهی خود به دست آورند. کانونهایی چون «اشتراک»، «چیا» و «کانون امروز» در این دوره در سازمان ملی جوانان به ثبت رسیده و محملی برای برگزاری کلاسهای تئوریک و برخی جلسات هماهنگی با گروهها و سندیکاهای کارگری را مهیّا ساخت.
 
ج) دورهی زمانی ابتدای سال 1383 تا ابتدای سال 1385 : در این دوره سازمانهای اولیه در قالب نشریات و در برخی موارد کانونهایدانشجویی شکل میگیرد
 
در این دوره گروههای مختلف چپ مارکسیستی شکل میگیرد. عمدهترین این گروهها در دانشگاههای تهران را در بین گروههای سایبری هستهی بذر میتوان یافت و شق دوم را گروههایی در قالب نشریات دانشجویی «خاک»، «دانشگاه و مردم» و سایت «سلام دموکرات» تشکیل میدهند. فعالیتهای این دوره در قالب چند مرحلهی زیر قابل تقسیم بندی است.
 
مرحلهی نخست: سازماندهی ابتدایی در قالب نشریات دانشجویی
 
گروه دانشجویی دانشگاه و مردم:
 
نشریهی دانشجویی دانشگاه و مردم ابتدا با نام دانشگاه و دانشجو در سال 79 آغاز به فعالیت کرد و از اردیبهشت 80 با نام دانشگاه و مردم به فعالیت خود ادامه داد. میتوان انتشار این نشریه را به نوعی آغازگر حضور علنی چپ در دانشگاهها بر شمرد.
 
دو دورهی زمانی ویژه در انتشار این نشریه وجود دارد، این دو دوره عبارتاند از:
 
1- دورهی نخست انتشار این نشریه از سال 1379 تا سال 1382
 

 

انتشار این نشریهی دانشجویی در این دوره را به نوعی میتوان آغاز حضور چپ در فاز فرهنگی و هنری در دانشگاه تهران بر شمرد. گردانندگان ماهنامه در این دوره جمعی از دانشجویان دانشکدهی فنی با محوریّت فرزند یکی از اعضای کادر حزب توده بود که در سال 1384 از کشور خارج شد. گروههای جامع مطالعاتی نخستین بار در دانشگاهها با محوریّت این نشریه حول محورهای تاریخی، ادبی، فلسفی و سیاسی شکل گرفت. این نشریه در این دوران تمرکز خود را بر محور عدالت اجتماعی و نفی نظام طبقاتی قرار داده بود.
 
2- دورهی دوم انتشار این نشریه از خرداد سال 1383
 
پس از خرداد ماه 1383، سمت مدیر مسؤولی ماهنامه به یک دانشجوی حقوق دانشگاه تهران انتقال داده شد. در این دوره تمرکز نشریه بر ادبیات چپ انقلابی معطوف گشت و محورهایی چون مبارزه با جریان سرمایهداری و جهانی شدن، ضرورت پایه ریزی جامعه بر مبنای دموکراسی واقعی نه لیبرالیستی، حمایت از مبارزات طبقاتی و حمایت از جریانهای ضد جنگ در منطقه، معطوف گردید.
 
این دو دوره از این جهت بسیار مهماند که دورهی نخست، اولین گروههای مطالعاتی را برای پایه ریزی چپ در دانشگاهها سازماندهی مینماید و در دورهی دوم محوریّت این نشریه به همراه جمعی از دانشجویان همسو در سال 1385 جریان چپ کارگری و در سال 1386 دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران را پایه ریزی مینماید. باید خاطر نشان ساخت که دانشجویانی از دانشگاه علامه طباطبایی نیز در انتشار این نشریه به ویژه در دور دوم، مشارکت داشتهاند.
 
گروه دانشجویی انتشار دهندهی نشریات گون در دانشگاههای تهران و امیرکبیر:
 
مقدمات شکلگیری گروه دانشجویی انتشار دهندهی نشریهی دانشجویی «گون» در دانشگاههای تهران و امیرکبیر به اواخر سال 1380 در دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران باز میگردد. این نشریهی دانشجویی از فروردین 81 با همکاری دو طیف فکری مارکسیست انقلابی و سوسیال دموکراسی و با مشارکت جمعی از دانشجویان در دانشگاه امیرکبیر منتشر میشده است. این نشریهی دانشجویی در اواخر سال 1382 به دلیل اختلافهای فراوان موجود بین طرفداران این دو طیف تعطیل شد.
 
طرفداران طیف مارکسیست انقلابی در قالب نشریهی دانشجویی «دانشگاه و مردم» و طرفداران طیف سوسیال دموکراسی در قالب نشریهی دانشجویی «تابوت» به فعالیت خود ادامه دادند. سازماندهی گروه دوم در این دوره را به نوعی میتوان آغازگر دور نخست فعالیت سوسیال دموکراسی در دانشگاه نامید. خواهیم دید که دورهی دوم فعالیتهای جریان سوسیال دموکراسی مستقل از دورهی نخست با حضور 4 طیف مختلف و مشهور به محفل «سمند نقرهای» در اواخر سال 1384 پایهگذاری میگردد.
 
گروه دانشجویی داب- نشریهی خاک
 
گروهک دانشجویی که از 16 آذر سال 1386 با عنوان «داب» معروف شد، سیر فعالیتهای علنی خود را با عنوان نشریهی دانشجویی خاک و با مانیفست و برنامهی عقیدتی یک حزب ضد انقلاب لندن نشین توسط تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران (دانشکدههای اقتصاد، هنرهای زیبا، حقوق و علوم سیاسی) و دانشگاه هنر در سال 1382 آغاز نمود. هر چند انتشار این نشریه آغاز فعالیتهای علنی این گروهک دانشجویی بود ولی بررسیها نشان میدهد که پیش از ورود به فاز علنی، این گروهک دانشجویی کانونهایی را در دانشگاههای کردستان، فردوسی مشهد و مازندران با همان برنامهی فکری و عقیدتی سازمان داده بود. این گروهک ضدانقلاب تا سال 1385 با عنوان نشریهی خاک، در بین سالهای 1385 تا اردیبهشت 1386 با عنوان جبههی چپ رادیکال، از اردیبهشت 1386 تا 16 آذر 1386 در قالب چپ رادیکال و از 16 آذر 1386 به مدت کوتاهی در قالب دانشجویان آزادی خواه و برابر طلب (داب) تنها به صدور بیانیّه پرداخت و از این تاریخ عملاً از بین رفت.
وجه تمایز این نشریه را میتوان افراطیگری و صراحت در طرح آموزههای مارکسیستی، انعکاس و پوشش اخبار جامعهی کارگری به شیوهی ضد انقلاب و در راستای متهم نمودن نظام به ظلم و بیعدالتی دانست. این گروهک دانشجویی پیش از آغاز انتشار خود با جریانهای فعال کارگری چون کمیتهی دفاع از تشکلهای آزاد کارگری و سندیکای حمایت از کارگران بیکار، ارتباط تشکیلاتی داشته است.
 
گروه دانشجویی بذر
 
هستهی دانشجویی بذر در قالب واحد دانشجویی حزب کمونیست (م-ل-م) به فعالیت میپردازد و به سبب نزدیکی ایدئولوژیکی با حزب «رنجبران ایران» به عنوان یک حزب مائوییستی با آن دارای وحدت نظر میباشد. اولین زمینههای شکلگیری آشکار این گروه دانشجویی را میتوان به مصاحبهی نشریهی «حقیقت» با فردی به نام «سورنا هدایت» (که در حال حاضر مسؤول این گروه دانشجویی است) در تابستان 1383 نسبت داد. با توجه به مشخصات ارایه شده از سوی سورنا در این مصاحبه میتوان دریافت که نام برده در دانشکدهی فنی دانشگاه تهران یا در دانشگاه امیرکبیر مشغول به تحصیل بوده و به دلیل ارتباطی که والدینش با برخی از فعالین این گروه در بدو انقلاب داشتهاند با ایدههای مائو آشنا شده و در قالب دانشجویی وابسته به حزب، فعالیت مینماید. گروه دانشجویی بذر در فروردین 1384 اقدام به انتشار نشریهای اینترنتی به صورت ماهانه با عنوان «بذر» نموده است.
 
مرحلهی دوم: سازماندهی در قالب کانونهایدانشجویی
 
در این دوره و هم زمان با انتشار نشریات دانشجویی، کانونهای دانشجویی در بیرون از دانشگاه با مجوز سازمان ملی جوانان و برخی دیگر از کانونها در داخل دانشگاه، مجوز فعالیت گرفتند. کانونهایی چون «آفتابکاران» در دانشگاه علامه طباطبایی، «کانون امروز» در دانشگاه فردوسی مشهد، «سازمان چیا» در دانشگاه سنندج و ....
 
نشریهی دانشجویی دانشگاه و مردم ابتدا با نام دانشگاه و دانشجو در سال 79 آغاز به فعالیت کرد و از اردیبهشت 80 با نام دانشگاه و مردم به فعالیت خود ادامه داد. میتوان انتشار این نشریه را به نوعی آغازگر حضور علنی چپ در دانشگاهها بر شمرد.
 
- کانون آفتابکاران در اسفند سال 1383 در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تهران فعالیت خود را آغاز نمود، بلافاصله بعد از برپایی مراسم آغاز فعالیت خود مجوز فعالیت آن از سوی هیأت نظارت دانشگاه علامه لغو گردید. این گروه با انتشار مانیفست «مارکس» عملاً دیدگاههای کارل مارکس را محور فعالیتهای خود عنوان نموده بود.
 

 

- کانونهای امروز، اشتراک و سازمان فرهنگی ورزشی چیا بر پایهی مانیفست یک حزب ضد انقلاب لندن نشین فعالیتهای خود را سازمان داده بودند.
 
-کانون چپ نو در دانشگاههای شمال غرب کشور فعالیت داشته و رهبر این گروهها دارای سابقهی عضویت در حزب غیرقانونی «آینده سازان ایران» از زیر مجموعههای جبههی ملی ایران بوده است.
 
مرحلهی سوم: سازماندهی چند نشریه و کانون دانشجویی برای ایجاد یک اتحادیهیدانشجویی
 
گروه «رستا»: مهمترین گروه در این مرحله جهت سازماندهی، گروه ناهمگن رستا در سطح دانشگاههای تهران است.این گروه در اردیبهشت سال 1383 تشکیل گردید.دورهی فعالیت جریان رستا را میتوان به دو دورهی مشخص، تقسیم نمود.
 
دورهی نخست فعالیتهای گروه رستا به منظور آشنایی گروههای مختلف چپ در دانشگاهها و هماهنگی بین آنها در اردیبهشت 1383 تشکیل شد. گروههای تشکیل دهندهی رستا در این دوره را نشریاتی چون «خاک»، «گون» و نشریهی دانشجویی «آذرخش» (بعدها به انجمن تاریخ شفاهی چپ تغییر نام داد)، نشریهی دانشجویی «هومان» و گروه پژوهشی «عدالت» تشکیل میدادند. اختلافات درونی و ادعاهای گروه خاک مبنی بر انجام فعالیتهای پنهان سبب شد گروه رستا در اسفند 1383 متلاشی شود.
 
دورهی دوم فعالیتهای رستا از خرداد ماه با محوریّت «انجمن تاریخ شفاهی چپ» در سال1384 با حضور 8 گروه هم پیمان در قالب انجمنها، کانونها و نشریات دانشجویی شکل گرفت و با انتشار مانیفست خود در مرداد ماه 84 در قالب یک نشریهی تک برگی با عنوان رستا صورت آشکار به خود میگیرد. در مسیر فعالیت این گروه در دو مقطع مختلف، فعالیت گروههایی از مجموعه دچار انقطاع شده، گروههایی هم به آن اضافه شدند. در دورهی دوم فعالیتهای این گروه، مانیفستی در نفی و نکوهش روابط ناسالم طبقاتی، ضدیّت با ارتجاع، ضرورت مقابله با استبداد و ضدیّت با استثمار تودهها از سوی طبقات فرادست حاکم و امپریالیسم بین الملل منتشر و نویسندگان آن شرط لازم جهت تحقق این اصول را سازماندهی رادیکالیزهی رفتارهای جمعی بر پایهی شیوهای نوین، مشخص و واقعی در نقد تئوریک و پراتیک وضع موجود میدانند. در پایان این مانیفست، نشریهی رستا به عنوان ارگان تشکیلاتی این گروه معرفی میگردد. این گروه در سال 1384 متلاشی شد.
 
د) دورهی زمانی ابتدای 1385 تا ابتدای 1390: دورهیشکلگیری و فروپاشی بیشترگروههای چپ دانشجویی
 
در این دوره، گروه دانشجویی بذر به همان فرم سابق به صورت کاملاً زیر زمینی به فعالیت خود ادامه میدهد. بخشی از بدنهی آن پس از تحولات خرداد ماه 1388 از کشور خارج و در قالب کمیتهی بلژیک به فعالیت خود ادامه میدهد. مهمترین تحولات این دوران را موارد زیر تشکیل میدهد.
 
در این دورهی زمانی، دومین دورهی فعالیت جریان سوسیال دموکراسی در قالب محفل سلام دموکرات،مستقل از دورهی نخست شکل میگیرد.
 
این گروه که به طور عمده در قالب سایت اینترنتی «سلام دموکرات» سازماندهی یافته بود، اعتقادی به نابودی نظام سرمایهداری و برقراری دیکتاتوری پرولتاریا نداشته، در حقیقت این طیف آرمان و امر انقلاب کارگری را از دستور کار خود خارج میکند. این جریان معتقد است که برای رسیدن به سوسیالیسم باید «اصلاحات» را درون نظام سرمایهداری به انجام رساند. این جریان به دنبال کسب قدرت سیاسی با روشهای دموکراتیک است و به جای مخالفت با دموکراسی و نقض حقوق بشر، به فکر کسب قدرت سیاسی با روشهای دموکراتیک است و به جای مخالفت با نظام سرمایهداری به فکر راه سومی برای سرمایهداری سودمند برای طبقههای بی بضاعت و کارگران است.
 
این جریان دانشجویی وظیفهی جریان چپ مارکسیستی را سمتگیری نظری و عملی به طبقهی کارگر دانسته و بر این باور است که تنها طبقهای که آلترناتیو حکومت مستقیم مردم بر مردم را از راه بنیانگذاری حکومت شوراها در مقابل وضعیت موجود قرار میدهد، طبقهی کارگر است و در عین حال معتقد است در عین پیشبرد مبارزهی ایدئولوژیک تا رسیدن به یک خط مشی و برنامهی فراگیر، جریانهای مختلف چپ انقلابی باید سعی کنند تا در پراتیک انقلابی و بر مبنای نظریات مشترکشان هماهنگ و همسو و با تشریک مساعی عمل کنند. (اتحاد عمل داشته باشند.)
 
همانطور که پیشتر عنوان کردیم، پیشینهی شکلگیری طیف سوسیال دموکراسی در دانشگاهها به سالهای 81 و 82 با انتشار نشریهی دانشجویی «تابوت» در دانشگاه تهران، باز میگردد. در این دوره بخشی از جریان چپ دموکراسی از الحاق نیروهای اخراجی جریان چپ رادیکال و کارگری تقویت میگردد. همچنین این دانشجویان با الهام از اولین رادیو اینترنتی جریان چپ دانشجویی بعد از انقلاب (رادیو آشوب)، رادیو اینترنتی «آوای کار» را تأسیس و فعال نمود. سازماندهی این گروه با واکنش اعتراضی جریانهای رادیکال مارکسیستی مواجه بوده است. این محفل گروهی در سال 1387 به دنبال اختلافهای درون گروهی متلاشی میشود و به فعالیت خود پایان میبخشد.
 
سازماندهی دومین گروه فعال در فضای سایبری با عنوان میلیتانت
 
این گروه دانشجویی با محور قرار دادن دیدگاههای «تروتسکی» در سال 1385 با محوریّت یکی از اعضای مرکزی حزب سوسیالیست انقلابی ایران در قالب نشریهی اینترنتی «میلیتانت» به فعالیت پرداخت. هرچند این نشریه تا سال 1387 تمامی تلاش خود را معطوف به سازماندهی گروههای مختلف چپ دانشگاهها در قالب یک قطب سوسیالیستی نمود و همواره سعی میکرد اعتقاد واقعی خود را به دیدگاههای تروتسکی از رهبران چپ در روسیه آشکارا اعلام ننماید اما در شهریور 1387 با سازماندهی خود در قالب گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران به عنوان بخش ایران یک سازمان بین المللی چپ با نام گرایش بین المللی مارکسیستی، محوریّت دیدگاههای تروتسکی را در فعالیتهای خود آشکار ساخت. گردانندگان این گروه خود را جمعی از مارکسیستهای انقلابی اما بدون داشتن یک نظر واحد میدانند؟!!!. بدین مفهوم که تمایلات ضد سرمایهداری دارند؛ یعنی به ایجاد یک جامعهی سوسیالیستی و بدون طبقه اعتقاد دارند و در عین حال با گرایشات اصلاح طلب؛ بورژوایی و خرده بورژوایی، سانتریستی در درون جنبش دانشجویی، مرزبندی دارند و خواهان ایجاد جامعهی سوسیالیستی و ایجاد ساختار تشکیلاتی کارگری (تشکلات مستقل و حزب کارگری)، هستند.
 
هدف آنها از فعالیت در حوزهی دانشجویی ایجاد یک ساختار نظری و عملی مشترک، در راستای سازماندهی کل جنبش چپ دانشجویی و فراهم آوردن زمینه برای ایجاد یک اتحاد عمل سراسری، میباشد. این گروه مدعی سازماندهی حزب پیشتاز انقلابی یا حزب پیشروی طبقهی کارگر است که از برخی عناصر فعال طبقهی کارگر به وجود میآید و کاملاً به صورت مخفی و جدا از تودهها سازماندهی میشود. این گروه دارای ارتباطات با سایر احزاب ضد انقلاب و برخی گروههای کارگری غیر قانونی در داخل، میباشد.
 
بررسی سیر فعالیتهای گروهک دانشجویی چپ رادیکال در فاصلهیسالهای 1385 تاکنون
 
-زیرگروه زمانی 1385 تا ابتدای 1386
 
سازماندهی گروهک دانشجویی چپ رادیکال این دوره در دو سطح فعالیتهای سازماندهی شدهی پنهان و آشکار قابل بررسی است. در این دوره با فروپاشی دورهی دوم فعالیتهای جریان «رستا» در اسفند 1384 دو تن از فعالین چپ دانشگاه تهران در سال 1385 به چپ رادیکال پیوستند و در قالب فراکسیون چپ کارگری در درون تشکیلات چپ رادیکالبه فعالیت پرداختند و نام چپ رادیکال به جبههی چپ رادیکال تغییر پیدا کرد. فراکسیون چپ کارگری در ابتدای سال 1386 با انشعاب از جبههی چپ رادیکال در قالب جبههی چپ کارگری به حضور خود در چپ رادیکال پایان داد. در این دوره سطح غیر علنی فعالیت این گروهک دانشجویی در قالب سازماندهی کمیتههای کمونیستی در راستای برنامههای یک حزب خارج نشین ضد انقلاب ادامه یافت. لازم به ذکر است کمیتههای کمونیستی دفتر سیاسی این حزب در خصوص سازماندهی فعالین و اعضای حزب در داخل کشور، در اواخر اسفند سال 1384 تصویب شده بود.
 
زیر گروه زمانی 1386 تا 1389
 
سال 1386 را میتوان سال نگون بختی و سال مرگ گروهک دانشجویی چپ رادیکال عنوان نمود.
 
1- نخستین رخداد این دوره، متلاشی شدن ساختار تشکیلاتی این تشکیلات غیر قانونی و انشعاب فراکسیون چپ کارگری در اردیبهشت 1386 به دلایلی چون انتقاد از برخی سیاستها و سبک کار جریان غالب جبههی چپ رادیکال، اعتراض به خروج این جریان از پرنسیبهای فعالیت جبههای، بر نتافته شدن حضور برخی نیروها در قالب شبه فراکسیون و عدم رعایت ماهیّت جبههای، میباشد. چپ کارگری در آذر 1386 و به دنبال بازداشت برخی از سران این گروهک دانشجویی، خود را در قالب دانشجویان سوسیالیست ایران سازماندهی نمود و در عمل با مرگ این گروهک، فضا برای یکه تازی گروهک جدید مهیّا گردید.
 
2- دومین ضربه بر پیکرهی این گروهک دانشجویی ایزوله شدن آن به دنبال اعلام خطوط عمدهی فعالیت چپ رادیکال در اردیبهشت 1386 بود. دبیر این گروهک دانشجویی در این بیانیّه نظم مستقر را عامل اصلی اوج گرفتن مبارزات طبقاتی برای تعیین قدرت سیاسی در ایران دانسته و به دنبال آن میگوید که تشدید مبارزات طبقاتی، دریچهای رابرای در دست گرفتن سرنوشت بشریّت به دست خود از راه پرولتاریاباز کرده است.
 
وی در ادامه بدون در نظر گرفتن جنایتهای همکیشان خود در جای جای نقاط عالم، نظام جمهوری اسلامی ایران را به اتخاذ سیاست «مشت آهنین» در قبال جنبشهای اجتماعی متهم میکند و بیان مینماید که حکومت برای ادامهی بقای خود، به تهاجم برضد جنبشهایی که آنها را در جدال درون کشوری برای تضمین موجودیّت خویش، خود را با آنهارو در رو میبیند، شدت بخشیده است. با وجود این به حکم شرایطعینی اجتماعی و بحران همه جانبهی سیاسی و اقتصادی که این جنبشها را باز تولید میکند، این فشارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روز افزون، تشدید مبارزات طبقاتیکارگران و اقشار زحمتکش را به همراه دارد! که به صورت ضد حملهای قدرتمندتر در مقابل حملات حکومت خود را نشان خواهد داد.
 
پیشینهی شکلگیری طیف سوسیال دموکراسی در دانشگاهها به سالهای 81 و 82 با انتشار نشریهی دانشجویی «تابوت» در دانشگاه تهران، باز میگردد. در این دوره بخشی از جریان چپ دموکراسی از الحاق نیروهای اخراجی جریان چپ رادیکال و کارگری تقویت میگردد.
 
 
 
 
وی در ادامه با بهره گیری از تز سیاه و سفید «منصور حکمت» به بزرگ نمایی خطر حملهی احتمالی آمریکا به ایران میپردازد و تأکید میکند که خطر جنگ همچنان بر فراز جامعهی ایران سایهی شوم خود را حفظکرده است زیرا در صورت شکست این گزینه، امپریالیسم نظامی، آمریکا بی درنگ در صدد اجرای تأمین اهداف خود به شیوهی نظامی خواهد رفت و با استناد به مطالب بالا اجرای احکام زیر را برای فعالین گروهک تحت امر خویش و نیز سایر گروهکهای چپ مارکسیستی الزام آور میداند.
 
1-  نفی و ردّ قطعی هر گونه دخالتگری آمریکا وسرمایهداری جهانی چه در حالت نظامی آن و چه به شیوهیتحریم اقتصادی، خط قرمز چپ رادیکال است.
 
2- تأکید بر جنبش از پایین و رادیکالیسم اجتماعی
 
وی در ادامه میافزاید: «چپ رادیکال در ساز و کار درونی خود در سازمان دادن مردم، اقشار و جنبشهای اجتماعی حول منافعشان و رادیکالیسم اجتماعی به مثابه آلترناتیو ایجابی خود در کنار انتقاد رادیکال و پرولتاریایی خود بر روی سازمان دادن جنبشهای اجتماعی به شیوهی حرکاتی باید فکر کند. چپ رادیکال باید پیشگام ایجاد جنبش رادیکال دانشجویی در کنار جنبش چپ رادیکال باشد و به همین ترتیب در مقابل دیگر جنبشها  در این حرکت چپ رادیکال بهسمت تثبیت خطوط نظری خود حول دیدگاههای مارکس، انگلس و لنین حرکت میکند.»
 
این مواضع چپ رادیکال انتقاد سایر گروههای چپ دانشجویی را در برداشته است. انتقادهای صورت گرفته به دیدگاههای کلی جریان چپ رادیکال به طور عمده حول محورهای زیر است:
 
1-   ردّ شرایط بحرانی؛
 
2- ردّ دخالت خارجی و خطر بروز جنگ در شرایط کنونی؛ 3- ضرورت سازماندهی جنبشهای اجتماعی به مقابله با حکومت.
 
3- سومین ضربهی مهلک بر بدنهی این گروهک دانشجویی در 13 آذر 1386 و به دنبال بازداشت برخی از رهبران این گروهک در سطح کشور وارد آمد. هر چند در بین بازداشتیها فعالینی از سایر گروههای چپ نیز حضور داشتند، اما این ضربه در عمل شیرازهی کار این گروهک دانشجویی را برای همیشه بست.
 
به دنبال بازداشت و اعتراف رهبران چپ رادیکال به ارتباط غیر قانونی با حزب حکمتیستها و این که اکثریت فعالیت چپ رادیکال خود ناخواسته در راستای منافع «کوروش مدرسی» بودهاند، بخشی از جریان چپ کارگری دانشجویان سوسیالیست ایران را سازماندهی نمودند و به نقد گستردهی فعالان اصلی و سیاستهای غیر قانونی حکمتیستها در حوزهی دانشگاه پرداختند. هرچند رهبران اصلی هرگونه ارتباط ارگانیک خود را با حزب تکذیب مینمودند و آن را ساختهی نظام به منظور سرکوب جریان دانشجویی چپ بر میشمرد، اما برخی مصاحبههای رهبران حزب و اطلاق داب به عنوان واحد سازمانی دانشجویی خود و نیز مراجعه به اسناد تشکیلاتی حزب وابستگی کامل آن را به حزب تأیید میکرد. به دنبال خروج غیر قانونی برخی رهبران گروهک دانشجویی چپ رادیکال «م.پ» به عنوان نفر اول چپ رادیکال در کشور از سوی حزب مطرح میگردد و نام این گروهک به سازمان دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب تغییر پیدا میکند. هر چند «م.پ» تلاش گستردهای برای سازماندهی مجدد چپ رادیکال انجام میدهد اما این تلاشها نتیجه بخش نبود. زیر گروه زمانی 1388 تا 1390 در این دورهی زمانی تلاشهایی مبنی بر بازسازی مجدد گروهک «داب» را آغاز نمود که در زیر توضیح داده میشود:
 
-دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب- خط بازسازی
 
در تاریخ 5 فروردین 1388 برخی از فعالین سابق گروهک دانشجویی «داب» با محوریّت دو تن از دانشجویان دانشگاههای علامه و شهید رجایی تلاش کردند، با صدور بیانیّهای با عنوان اعلام موجودیّت دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب- خط بازسازی این گروهک دانشجویی را دنبال نمایند. این گروهک با انتقاد از روند در پیش گرفته شده از سوی رهبران داب معتقد بود، پوشاندن قالب یک سازمان علنی دانشجویی از راه سایت رسمی و سخنگوی رسمی و در پیش گرفتن شکلی از فعالیت که مطابق با واقعیت سیاسی دورهی پر تحول نیست، باعث شد تا فشار بر اعضای این گروهک افزوده شود. از طرف دیگر بر این باوراند که عدم توجه به مسألهی سازماندهی، حرکت اعضای این گروهک را در برابر سازماندهیهای فرقهای تضعیف کرده است. این افراد در ادامهی گرایش مارکسیستی و سبک فعالیت گروهک داب را غیر مارکسیستی، نادرست و نامنطبق بر شرایط پیچیدهی داخل ایران معرفی میکند و بر ضرورت بازسازی و تشکیل جبههای متحد از دانشجویان سوسیالیست، کمونیست و چپ تأکید میکند. این گروه اسکلتبندی جریان حرکت کمونیستی خود را خط بازسازی بر محوریّت پژوهشگر- پارتیزان بنا نهاده و اهداف جدید فعالیتهایشان را در راستای تشکیل حزب کمونیست عنوان ساخته و نشریهی «ستیز» را به عنوان ارگان دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب- خط بازسازی، معرفی میکند همچنین از سوی این گروهک به منظور سازماندهی گروههای مطالعاتی در این دوره، آکادمی مطالعات رادیکال سازماندهی میگردد.
 
-دومین دورهی تلاش برای بازسازی گروهک داب در سال 1389
 
در این دوره برخی از فعالین سابق گروهک داب با خروج از کشور و با استقرار در ترکیه، آلمان و سوئد اقدام به سازماندهی گروههایی چون اتحاد دانشجویان ضد فاشیست، گروه گفتمان چپ به عنوان گروههای مقدماتی احیای گروهک داب در قالب فدراسیون دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب مینمایند.
 
- سومین دورهی تلاش برای احیای داب به بازسازی تئوریک گروهک داب در قالب احیای مجدد نشریهی خاک با همان تحریریهی سابق میباشد.
 
همانطور که میدانیم هر چند این گروهک پس از ضربات اخیر کوشید تا نظام خود را در قالبهای گوناگون باز یابد و از پراکندگی نیروهایش جلوگیری نماید اما هیچ وقت موفق به این کار نمیشود.
 
-  سازماندهی گروهک دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران
 
این جریان دانشجویی در روز جمعه 26 بهمن 1386 ابتدا در دانشگاههای شیراز اعلام موجودیّت نمود و به دنبال اتحاد استراتژیک با بخشی از بدنهی چپ رادیکال، مصون مانده از ضربهی 13 آذر 1386 و نیز بخشی از بدنهی چپ کارگری دانشگاههای تهران، در بخشی از دانشگاههای تهران و شیراز با محور قرار دادن اعتصابهای تودهای دانشجویی جهت پیشبرد اهداف خود، توانست حرکات اعتراضی خود را در برخی از دانشگاههای کشور سازماندهی و هدایت نماید.
 
به دنبال ضربهی موسوم به 13 آذر و فاش شدن ارتباط بخشی از بدنهی چپ رادیکال با حکمتیستها و نقش این حزب در سازماندهی این بخش از دانشجویان در راستای منافع گروهی خود، بازسازی چپ در حوزهی دانشجویی در قالب دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران از سوی گروه چپ انتقادی در دانشگاه شیراز، بخشی از جریان چپ کارگری اقدامی در راستای خنثی سازی تأثیر ضربهی 13 آذر بر پیکر چپ دانشجویی بود. فعالین چپگرا در حوزهی دانشگاه با اعتقاد به اینکه چپ در حوزهی دانشگاه با هیچ بحران و تناقضی مواجه نیست بلکه با معضلات عملی مواجه شده است، به بازسازی مجدد هویّت چپ در دانشگاه در قالب و طرحی نو بر مبنای استراتژی سوسیالیستی و بر سه محور سازماندهی، رهبری و تئوری منسجم همت گماردند. بر پایهی همین دلایل به منظورکسب مجدد دستآوردهای از دست رفته در فعالیتهای دانشجویی، سازماندهی جنبش تودهای و به منظور خنثی سازی ضربات احتمالی با به کارگیری تاکتیک تلفیق مناسب کار علنی و مخفی در فعالیتهای دانشجویی و مارکسیستی، گروه دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران، پایه ریزی شد.
 
توضیح این نکته ضروری است که گردانندگان تشکل غیرقانونی موسوم به دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران با درک شرایط مختوم به ضربهی موسوم به 13 آذر سال 1386 بر بخشی از بدنهی چپ دانشجویی در ایران و نیز با درک موقعیت فعلی سوسیالیسم کارگری در ایران و از آن جایی که در شرایط فعلی در داخل کشور طبقهی کارگر حزبیتسوسیالیستی ندارد، استراتژی سوسیالیستی را کلید اصلی وحدت فعالان دانشجویی قرار داده و تلفیق صحیح و مناسب فعالیت دانشجویی (علنی) و مارکسیستی (مخفی) را در دوران گذار به عروج یک چپ طبقاتی، اجتماعی و متحزب سرلوحهی فعالیتهای خود قرار دادند.
 
اهداف بازسازی چپ دانشجویی در قالب دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران
 
-  کسب مجدد دستآوردهای از دست رفته در فعالیتهایدانشجویی چپ
 
با توجه به اینکه جریان چپ دانشجویی در طول سالهای 1380 لغایت 1386 از کمبود ناشی از عدم اجرای قوانین و مقررات مربوط در حوزهی فعالیتهای فوق برنامهی سیاسی دانشجویان در زمینهی نشر نشریات دانشجویی و تشکلهای دانشجویی نهایت بهرهبرداری به منظور تحمیل عقاید و آرای خود و نیز تثبیت هژمونی چپ در دانشگاه و در سطح جامعه به عمل آورده بود، پس از ضربهی موسوم به 13 آذر و توقیف نشریات وابسته، بار دیگر تلاش نمود با استفاده از تودههای دانشجویی دستآوردهای از دست رفتهی خود را باز پس گیرد.
 
-سازماندهی جنبش تودهای
 
بخش چپ جریان دانشجویی که در طول چند سال فعالیت خود در سطح دانشگاه همواره پیشبرد استراتژی سوسیالیستی خود را در سازماندهی تودههای دانشجویی در قالب گروهها و نشریات دانشجویی تثبیت نموده بود و عملی ساختن خواستهای خود را در شکلدهی، سازماندهی و اتحاد با سایر گروههای اجتماعی چون زنان و کارگران محقق میدانست. به همین خاطر بعد از ضربهی موسوم به 13 آذر 1386 به منظور تأمین مجدد هژمونی استراتژی سوسیالیستی چپ در دانشگاه، ضرورت شکلگیری تشکلهای جدید دانشجویی با محوریّت رهبران و چهرههای علنی چپ در دانشگاه و با طرح وسیع و مبارزه برای خواستههای بنیادی، اقتصادی، رفاهی و صنفی امری غیر قابل انکار بود زیرا از منظر رهبران این گروهکها تنها از راه تعریف و تثبیت خواستههای محوری سوسیالیستها در تشکلهای دانشجویی، جا انداختن پرنسیپهای کارسازمانی و متکی به آگاهی و مشارکت تودهی دانشجویان، به ویژه تربیت و تأمین رهبرانی برای جنبش و تشکلهای تودهای دانشجویی است که میتوان به چشم انداز استراتژیک سوسیالیستی مسلح، گردید.
 
در بیانیّهی اعلام موجودیّت دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای سراسر ایران هدف اصلی این گروه پیشبرد استراتژی سوسیالیستی و کارگری و نیز پس زدن تعرض بر پیکر جریان چپ دانشجویی عنوان شده است. در این بیانیّه دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای کشور که پیشتر به عنوان چپ انتقادی اعلام موجودیّت نموده بود و فعالیت سوسیالیستی خود را درجهت پیشبرد اهداف و استراتژی سوسیالیستی و کارگری برای برون رفت از وضعحاکم بر جامعه و رسیدن به جامعهی انسان محور سوسیالیستی قرار میدهد. در تاریخ 29 بهمن 1386  گردانندگان این گروه به رابطهی خود با چپ رادیکال که پس از ضربهی موسوم به 13 آذر 1386 به دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب تغییر نام داده بود، میپردازد و جریان دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران را جریانی متعلق به قطب چپ جنبش دانشجویی ایران و بخشی از حرکت  «دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب» میداند و «دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب» را به مثابه ظرف فعالیت جنبشی فراگیر با هدف نمایندگی مطالبات موجود در بدنهی جنبش دانشجویی مینگرد که ساختار و شاکلهی اصلی آن میبایست از دانشجویان سوسیالیست متحد حول استراتژی سوسیالیستی در جنبش دانشجویی تشکیل شود.
 
بخش چپ جریان دانشجویی که در طول چند سال فعالیت خود در سطح دانشگاه همواره پیشبرد استراتژی سوسیالیستی خود را در سازماندهی تودههای دانشجویی در قالب گروهها و نشریات دانشجویی تثبیت نموده بود.
 
 
 
 
در ادامه جریان «دانشجویان سوسیالیست» را حرکتی برآمده از درون «دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب» معرفی میکند که میکوشد برمبنای رویکرد «استراتژی محور» به ستون فقرات و جریان اصلی شکل دهندهی بدنه و سیاستهای این حرکت بدل شود و معتقد است جریان «دانشجویان سوسیالیست» به مثابه فراکسیونی در داخل حرکت «دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب» به فعالیت خود ادامه خواهد داد. این امر در حالی است که در بیانیّهی این گروه در آستانهی بازگشایی دانشگاهها در سال 1387 این اقدام خود ناشی از عدم وجود اطلاع کافی از گروه بندیهای درونی در بدنهی چپ دانشجویی دانسته از آن اعلام برائت نمود.
 
این جریان دانشجویی استراتژی سوسیالیستی خود را بر محور مرزبندی و نقد تخفیف ناپذیر هرگونه خط مشی بورژوایی، اعم از لیبرالی، سوسیال دموکراتیک، رفرمیستی و اپورتونیستی قرار داده، تأکید عملی بر گسترش و نفوذ در صفوف دانشجویان و طرح و پیگیری خواستها و مطالبات صنفی دانشجویی را سرلوحهی فعالیتهای خود قرار میدهد. این جریان تحقق ایدههای سوسیالیستی خود در دانشگاه را در لزوم توجه به مطالبات و نهادهای صنفی به مثابه بستر و ظرف اصلی فعالیت در شرایط نوین میداند و بر این باور است که برای فعلیّت یافتن سازمان دانشجویان سوسیالیست در بدنهی جنبش دانشجویی در معنای واقعی، نیاز به بسیج و مشارکت تودههای دانشجو امری غیر قابل انکار است و یکی از الزامات تحقق این امر عزیمت از منزلگاه مطالبات صنفی، خواستههای عمومی و روزمرهی دانشجویان، رهبری و نمایندگی کردن اعتراضها و تکاپوهای دانشجویان در راستای نیل به این دسته خواستهها است.  
 
در همین راستا این گروهک غیر قانونی در درون دانشگاه در کنار سازماندهی دانشجویان در دانشگاههای مختلف در قالب دانشجویان سوسیالیست، سازماندهی اعتصاب تودهای در مجتمعهای دانشگاهی را سرلوحهی فعالیتهای خود قرار داده است. «اعتصاب تودهای در مجتمعهای دانشگاهی» تحرکات دانشجویی را از حالت نخبه گرایانهی خود خارج ساخته و با جذب بدنهی دانشجو به روند مبارزات و سازمان دادن اعتراض تودهای، جنبش دانشجویی را بیش از پیش به هیأت یک جنبش اجتماعی واقعی در میآورد و برای تأمین و تداوم چنین ویژگی، عطف توجه به مطالبات و نهادهای صنفی به مثابه بستر و ظرف اصلی فعالیت در دوره و شرایط کنونی ضروری است. به راه انداختن اعتصاب تودهای برای تحقق مطالبات گوناگون دانشجویی که خود در طبیعیترین و خود انگیختهترین شکل نیز به درجاتی از سازماندهی، برنامهریزی و هماهنگی متکی است، بستر و فضا را برای  طرح مسألهی اساسی و بنیادین جنبش دانشجویی یعنی «تشکل» و اقدام عملی برای آن در جنبش دانشجویی فراهم میسازد و ضرورت عینی آن را برای بدنهی دانشجو روشن مینماید.
 
در این راستا بر این مسأله تأکید میکند که سیاست شناخته شده و مسبوق به سابقهی بخشی از چپ دانشجویی، که «ورود» فعالین چپ به «تشکلهای زرد» نظیر انجمنهای اسلامی را برای برقراری ارتباط با بدنهی دانشجویی تشویق مینمود،  اکنون باید به جای اینکه منجر به تکرار تجربهی ناموفق و ناکام عضویت و فعالیت در قالب انجمنهای اسلامی گردد، در مورد تشکلهای آزاد و مستقل دانشجویی نظیر شوراهای صنفی و مانند آن اجرا گردد. این برنامهی کاری دانشجویان سوسیالیست دانشگاههای ایران متناسب با برنامههای یک حزب ضد انقلاب است. لازم به ذکر است که این گروه دانشجویی به دنبال خروج بخشی از رهبران خود از ایران در شرایط فعلی عملاً به صورت غیر فعال میباشد.
 
-سازماندهی چپ شورایی در دانشگاه علامه طباطبایی
 
چپ شورایی مد نظر این جریان دانشجویی با چپ شورایی مد نظر «آنتون پانه کوک» یکی از بنیانگذاران چپ شورایی، متفاوت است.این جریان دانشجویی وظیفهی اصلی جریان چپ دانشجویی را سمتگیری نظری و عملی به طبقهی کارگر دانسته و بر این باور است که تنها طبقهی آلترناتیو حکومت مستقیم مردم بر مردم از راه بنیانگذاری حکومتهای شوراها در مقابل وضعیت موجود است و بر این نکته تأکید دارند که الگوی شورایی نه تنها باید به مثابه حکومت آلترناتیو بلکه باید به عنوان الگوی روابط کنونی جریانهای چپ در خود و با یکدیگر باشد. (تفاوت این جریان دانشجویی با جریان چپ کارگری در تأکید آن بر الگوی شورایی در روابط کنونی جریانهای چپ است.) چپ شورایی در دانشگاه علامه طباطبایی با محوریّت دیدگاههای مارکسیستی لنینیستی تشکیل یافته و نظر به اینکه این جریان نتوانست خود را همسان با دانشجویان سوسیالیست در دانشگاههای ایران و داب، سازماندهی نماید سعی نمود متفاوت از دو جریان یاد شده و در قالب چپ شورایی سازماندهی نماید.
 
چپ شورایی از جمله انشعاباتی است که در حوزهی چپ در سطح دانشگاه علامه طباطبایی توسط برخی از فعالان این حوزه با محوریّت «پیام روشنفکر» در سال 1386 تشکیل شد. جمعی از دانشجویان چپ دانشگاه علامه با صدور بیانیّهای تحت عنوان «وقت سکوت نیست!» درخصوص اعتراض به برخوردهای صورت گرفته با دانشجویان چپ، موجودیّت خود را تحت عنوان دانشجویان چپ شورایی دانشگاه علامهی تهران در تاریخ 21/9/86 اعلام داشتند. برخی فعالان این جریان دانشجویی از اعضای مرکزی کمپین یک میلیون امضا میباشند، این در حالی است که اصل وجودی کمپین یک میلیون امضا به دلیل رویکرد آن به مقولهی مذهب همواره مورد انتقاد سایر جریانهای چپ دانشجویی بوده و به شدت با آن به مقابله میپرداختند. این گروه به لحظ تئوریک ضعیف بوده، در درون این گروه گرایشهای وابسته به تفکر حزب توده و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، اکثریت غالب را داشتند.
 
همانطور که پیشتر نیز مطرح گردید، یکی از عمدهترین تحولهای زیر گروه زمانی 1388 تا 1390 سازماندهی جریان «چپ نو» در دانشگاههای تهران میباشد. این گروه که برخلاف گروههای قبلی، تمرکز فعالیتهای خود را بر سازماندهی گروههای مطالعاتی، ترجمه و انتشار برخی آثار نویسندگان همسو و نیز انتشار برخی نشریات تحلیلی الکترونیکی قرار داده است، در مانیفست اعلامی خود که نمود عینی فعالیتهایش در قالب آکادمی موازی است، آمده است: تاریخِ آکادمی همواره تاریخ نبرد هژمونیک نیروهای معارضِ درونِ آن بوده و در شرایط کنونی به مستعمرهی قدرت دولتی بدل شده است. به تعبیری دیگر، فضای آکادمی هیچگاه فضایی همگن، یکپارچه و تخت نبوده است که تکلیف نظم حاکم بر آن یک بار برای همیشه تعیین شده باشد. آکادمی اساساً محصولِ تنشِ برآمده از منطق ذاتی خود آکادمی در فضای نامتجانس است، مختصات این میدان و این پیکار را ترسیم نماییم لذا به منظور سازماندهی نظمی دیگر، آکادمی بوروکراتیک کنونی خروج میکند یعنی این خروج به معنی انصراف و کنارهگیری از مشارکت، ادغام در بازیها و مناسکآکادمی رسمی و در قالب اعمال و کردارهای مشروعیّتزدایانه است. این گروه بر این باور است که:
 
الف) آکادمی ایرانی از زیست جهانی که در آن واقع شده، بیگانه است. در آکادمی ایرانی چیزی چون ازخود برآیندگی یا درونماندگاری دانش نسبت به زیست جهان وجود ندارد.
 
ب) آکادمی رسمی به ویژه دانشهای انسانی همواره درهایش را به روی دانشهای زندهی خود ایستای انتقادی بسته نگه داشته است و صرفاً به گفتارهای مؤید و مستمر یا حداکثر بیارتباط با، تئوکراسی صوریِ حاکم مجال عرض اندام داده است لذا از فرط بیتحرکی و بیخاصیتی بوی ملال و مرگ گرفتهاند و صدای انتقاد دیگر دانشها را نمیدهد.
 
ج) آکادمی ایرانی چیزی نیست جز یک اداره یا بوروکراسی عریض و طویل ناکارآمد بیهدف که صرفاً ایفاگر پارهای کارکردهای پیدا و پنهان اجتماعی است و اساساً با تولید و توزیع آزادانهی علم و گردش آزادانهی گفتارهای دانش، میانهای ندارد.
 
د) قدرت دولتی استقلال و خودآیینی آکادمی را به تمامی منحل کرده است. خواست قدرت حاکم یکسره بر آکادمی بوروکراتیک استیلا یافته و همهی تحرکات آن را تابع ماشین مراقبتی-تنبیهی خود ساخته است. آنچه به موازات انضباطیتر شدن آکادمی هر روز ناممکنتر میشود پویایی تولیدگرانهی دانش است.
 
هـ) دانشهای آکادمیک هیچگاه مدافع ستمدیدگان و فرودستان جامعه و نقاد وضعیت ناعادلانهی مستقر نبودهاند.
 
و) آکادمی ایرانی به هیچ چیز فرا نمیخواند، نه به امید و آینده و نه به آزادی و عدالت. نه مشوق پرسشگری و نقادی است و نه شور زندگی و میل به حیات را در خود میپروراند.
 
این گروهک دانشجویی به دلیل برخی محدودیتهای به وجود آمده در اوایل 1390 به فعالیت خود پایان میدهد.
 
سازماندهی شورای دانشجویان و جوانان چپ ایران در خرداد 1390 یکی از تحولات چپ مارکسیستی در این دورهی زمانی است. این گروهک دانشجویی هدف خود را دفاع از یک خط انقلابی متشکل از نیروها و واحدهای سوسیالیستی، کمونیستی، فمینیستی و ایجاد یک بلوک سیاسی چپ در سپهر سیاست امروز، جهت مداخله در تعیین سرنوشت جامعه، میداند.(*)
 

حسین حسینی، پژوهشگر سیاسی/

کلمات کلیدی:
پدیده‌ی ,چپ مارکسیستی
نظرات
CAPTCHA