روز شمار
اوقات شرعی
یکی از شاخص های تحقق عدالت در هر جامعه بررسی وضعیّت فقر است
azadi
97/1/14
بخش عمده ی جامعه که هم اکنون در طبقه ی متوسّط قرار گرفته اند میلی شدید و سریع به قرار گرفتن در بالای هرم اقتصادی خواهند یافت. این احساس فقر از خود فقر زمینه های نارضایتی و بی اعتمادی بیشتری ایجاد خواهد نمود.
 
 
 
در شرایط محیطی مطلوبِ ایران از حیث امنیّتی و اجتماعی نسبت به منطقه ی غرب آسیا و حتّی بخش عمده ای از جهان، دشمن تلاش خود را مصروف وارد کردن حداکثر آسیب سخت و نرم به بخش اقتصادی کرده است. بخشی از این آسیب سخت اقتصادی در قالب تحریم ها انجام می شود و بخش نرم آن در قالب تبلیغات سوء در باب عدم ناکارآمدی جمهوری اسلامی صورت میگیرد.
یکی از شاخص های تحقق عدالت در هر جامعه بررسی وضعیّت فقر و شکاف و فاصله ی طبقاتی است. میزان درآمد افراد و نحوه ی هزینه کرد آن و سطح رفاه میتواند برونداد مجموعه ای از عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و حتّی امنیّتی باشد. بخش مهمّی از مؤلّفه ی عدالت که در عدالت اقتصادی بروز پیدا می کند در کشور ایران به میدانی برای سنجش میزان موفقیّت و عدم موفقّیت حاکمیّت تبدیل شده است.
 
شاخص ضریب جینی
 
یکی از شاخص های سنجش نابرابری درآمد جامعه، ضریب جینی است. ضریب جینی عددی است بین صفر و یک (یا صفر و صد درصد) که در آن صفر به معنی توزیع کاملا برابر درآمد یا ثروت و یک به معنای نابرابری مطلق در توزیع است. بر این اساس شکاف و فاصله طبقاتی و سطح نابرابری در جمهوری اسلامی نسبت به قبل از انقلاب در حدود 12 درصد کاهش پیدا کرده است. به خصوص آنجا که مطابق امارهای بانک جهانی ایران در این شاخص بسیار موفق تر از کشورهایی همچون برزیل، مالزی، ترکیه و آمریکا و حتی کشورهایی که سابقه و زمینه ی کمونیستی دارند همچون روسیه و چین، عملکرد بهتری داشته است. یعنی فاصله ی فقیر و غنی در ایران از ایالات متحده کمتر است؛ یعنی از مبدأ سال 1986 میلادی نابرابری در امریکا از 37.73 در 1986 به 41.06 در 2013  افزایش یافته اما در ایران 47.42 در 1986 به 37.35 در 2013 کاهش پیدا کرده است. همین آمار در روسیه از عدد بسیار مطلوب 23.8 در 1988 به 41.59 در 2012 رسیده است. در این وضعیت می توان گفت از حیث شاخص اقتصادی ضریب جینی، جمهوری اسلامی عملکرد بهتری نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر داشته است.
 
 
 
 
 
 با وجود این موفقیّت در شرایط اقتصادی جنگ و تحریم امّا بسیاری از مردم از احساس نارضایتی خود سخن می گویند. دلیل این احساس که بیشتر جنبه های فرهنگی و ذهنی دارد را باید در مقوله ی محرومیّت نسبی بررسی کنیم:
 
محرومیت نسبی
 
محرومیّت نسبی بر خلاف محرومیّت مطلق ممکن است در میان اقشار مرفّه جامعه نیز رخ دهد، هر چند که غالباً این پدیده در میان طبقه متوسّط شهری دیده می شود. محرومیّت نسبی فقر نیست امّا احساس فقر است که میتواند منشأ خشونت و پرخاشگری قرار بگیرد.
 
تد رابرت گر، در نظریه محرومیت نسبی خود در کتاب "چرا انسان ها شورش می کنند؟"[1]
 
بـرای بررسـی محرومیت نسبی باید به ذهنیات افراد رجوع نمود. ضمن اینکـه بررسـی توانـایی هـای ارزشی نیز که گمان میرود وضـعیتی عینـی باشـد، بـا توجـه بـه تأکیـدات نظریـه و مشکلات بعدی مترتب بر نگاه ساختاری به آن، با رجوع به ذهنیات بازیگران خشونت جمعی، امکانپذیر است. بر این اساس تأکید میگـردد کـه بـرای بررسـی محرومیـت نسبی می‌بایست هم انتظارات ارزشی (خواسته ها و بایدهای) افراد و هم توانـایی هـای ارزشی (داشته ها و هست‌های) آنها را در ذهنیات آنان جستجو کرد.
 
نظریات محرومیّت نسبی با توجه و تمرکز بـر تحـولات و تمایلات ذهنی افراد مبنای بررسی های خود را نظریه ناکامی ـ پرخاشگری گذارده و برطبـق ایـن نظریه معتقدند چنانچه در راه حصول افراد به اهداف مانعی ایجاد شود محصول طبیعـی این وضع ایجاد ناکامی و نارضایتی در آنهاست و چنانچه منبع محرومیت شناسایی شده و در دسترس باشد، پرخاشگری امری طبیعی جهت کاهش تنشهای روانی خواهد بود.
 
در جمهوری اسلامی ایران به دلیل آنکه حاکمیّت در قبل از انقلاب از عوامل اصلی محرومیّت و پس از انقلاب از عوامل محرومیّت زدایی از عموم مردم بوده است، انگاره ی ذهنی مردم در پیشرفت اقتصادی و سطح رفاه کاملا وابسته به عامل حکومت و دولت است. در زمان حاضر ناراضیان از وضعیت موجود چه به دلیل محرومیّت واقعی و چه محرومیّت نسبی، عامل ناکامی را در حکومت و دولت می بینند. همین انگاره ی ذهنی میتواند بر نرخ بهره وری و فرهنگ کار و تلاش به شدت اثر منفی بگذارد. طبیعتا در چنین وضعیتی سرمایه اجتماعی نیز آسیب خواهد دید و وجود محرومیّت نسبی بر سطح اعتماد و اطمینان مردم به حاکمیّت موثّر است. بروزهای گوناگونی از این عوامل را در اغتشاشات دی ماه 96 می توان دید.
 
 
 
 
همانطور که در شاخص ضریب جینی مشاهده شد، جمهوری اسلامی توانسته است فاصله ی میان ثروتمند و فقیر را کاهش قابل توجّه بدهد. یعنی بخش قابل توجّهی از طبقه ی فقیر داخل در طبقه ی متوسّط شده اند و بخشی از طبقه ی متوسّط نیز وارد طبقه ی ثروتمند شده اند. این موفقیّت و فرصت اما از سویی میتواند یک تهدید تلقّی شود؛ آنجا که بخش عمده ی جامعه که هم اکنون در طبقه ی متوسّط قرار گرفته اند میلی شدید و سریع به قرار گرفتن در بالای هرم اقتصادی خواهند یافت. این احساس فقر از خود فقر زمینه های نارضایتی و بی اعتمادی بیشتری ایجاد خواهد نمود. به واقع میتوان محرومیّت نسبی را همان احساس "توقّع نهادینه" شده نامید که در جامعه به صورت یأس و ناامیدی خود را بروز می دهد.
 
پی‌نوشت ها:
 
[1]- گر،تدرابرت، چرا انسانها شورش میکنند، علی مرشدی زاد، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی،1377
 
مرتضی خانجانی: گروه اقتصادی اندیشکده برهان
 
پایگاه برهان
نظرات
CAPTCHA