روز شمار
اوقات شرعی
از عراق صدام تا عراق حکیم؛ تفاوت‌ها و شاخص‌ها
azadi

96/5/4

عراق شهید حکیم چه عراقی است و اشاره به کدام ویژگی ها دارد؟ از منظر زمانی عراق شهید حکیم اشاره به دوران پسا صدام و سرنگونی رژیم دیکتاتوری در این کشور دارد.

 

سید رضا قزوینی غرابی/ روزنامه‌نگار عراقی و تحلیلگر مسائل عراق

 

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی ایران خرداد ماه سال جاری در دیدار با شاعران و اهالی فرهنگی فرمودند: «بسیاری از مردم از اینکه امریکایی‌ها در عراق چه هدفی داشتند و چگونه سرشان به سنگ خورد اطلاع ندارند، اما این قضیه، بسیار مهم و نیازمند تبیین است که چگونه «عراقِ صدّام» به «عراقِ شهید حکیم» تبدیل شد؟»۱
هر چند تاکنون بارها در ادبیات سیاسی عراق به عراق پیش و پس از صدام و سقوط او اشاره شده است و این مقطع زمانی اینچنین نام گذاری می شود اما بکار گیری اصطلاح عراق صدام و عراق حکیم برای اشاره به تفاوت های این دوره، برای نخستین بار است که به کار گرفته می شود.
 
شهید سید محمد باقر حکیم کمتر از پنج ماه از ورود خود به عراق به شهادت رسید و عملا نتوانست نه در جایگاه سیاسی و نه جایگاه دینی ایفای نقش نماید اما شاید ویژگی های خاص وی در میان سیاستمداران عراقی باعث شد تا رهبر انقلاب نام وی را خط فکری عراقِ پس از صدام معرفی کنند.
 
عراق صدام اشاره روشنی به دوران حاکمیت حزب بعث در این کشور از سال ۱۹۶۸ تا سال ۲۰۰۳ یعنی زمان سرنگونی صدام دارد. ویژگی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی و سیاست خارجی، تعامل دولت و مردم از مؤلفه هایی است که ویژگی دوران عراق صدام را ترسیم میکند.
اما عراق شهید حکیم چه عراقی است و اشاره به کدام ویژگی ها دارد؟ از منظر زمانی عراق شهید حکیم اشاره به دوران پسا صدام و سرنگونی رژیم دیکتاتوری در این کشور دارد. عراق حکیم تنها اشاره به تفاوتی است که میان عراق دوران دیکتاتوری و عراق پس از دیکتاتوری و مورد نظر آمریکا دارد.
شهید سید محمد باقر حکیم کمتر از پنج ماه از ورود خود به عراق به شهادت رسید و عملا نتوانست نه در جایگاه سیاسی و نه جایگاه دینی ایفای نقش نماید اما شاید ویژگی های خاص وی در میان سیاستمداران عراقی باعث شد تا رهبر انقلاب نام وی را  خط فکری عراقِ پس از صدام معرفی کنند.
چند دهه جهاد فرهنگی و نظامی علیه دیکتاتوری رژیم صدام، تربیت نسلی از مجاهدان مؤثر، عدم وابستگی به هیچ یک از بلوک های سیاسی و فکری آن زمان، توجه به شاخص اسلام اصیل و معتدل که در یک شخصیت سیاسی، روحانی و فقاهتی متجلی شده بود ایشان را به عنوان سمبل عراقِ پس از صدام و عراق غیرمطلوب برای آمریکایی ها تبدیل کرد و از همین روست که رهبری معظم، خط فکری این شهید و کسانی‌که که به آن اعتقاد دارند را معیار شناخت دوران پس از دیکتاتوری صدام معرفی می کند.
 
عراق در طول دوران حاکمیت حزب بعث شاهد نگارش دو قانون اساسی بود. قانون سال 1970 و قانون سال 1991. قانون نخست به خوبی نشان دهنده حاکمیت مطلق اندیشه سوسیالیسم و حزب بعث در تمامی امور کشور است.
 
حاکمیت مطلق فردی تا حاکمیت مردم
حکومت در عراق صدها سال به شیوه موروثی و پادشاهی و سلطنتی اداره می شده است. تبدیل شیوه حکومت داری از سلطنتی به جمهوری در سال ۱۹۵۸ نیز نتوانست تغیری در انتقال حاکمیت به سوی مردم باشد. حزب بعث عراق که در سال ۱۹۶۸ به قدرت رسید بخشی از رژیم های کودتایی بود که به نام جمهوری بر مردم سلطه مطلق داشتند.
رژیم بعثی عراق حاصل کودتایی خونین و تصفیه هایی خونین تر بود که منجر به سلطه یک نظام حزبی در عراق به مدت ۳۵ سال شد. رژیم حزبی که در واقع امر علاوه بر آنکه دیگر احزاب و جریان های کشور را نفی و نابود کرد عملا توسط رأس هرم که همه مقدرات و امور کشور به طور مطلق در اختیار وی بود اداره می شد.
عراق در طول دوران حاکمیت حزب بعث شاهد نگارش دو قانون اساسی بود. قانون سال ۱۹۷۰ و قانون سال ۱۹۹۱٫ قانون نخست به خوبی نشان دهنده حاکمیت مطلق اندیشه سوسیالیسم و حزب بعث در تمامی امور کشور است. انتخابات در کشور وجود ندارد، رئیس جمهور به کسی پاسخگو نیست و توسط شورای فرماندهی انقلاب (کودتای ۱۹۶۸) تعیین می شود و خود به خود پس از آن انتخاب رییس جمهور خواهد بود.۲
صدام برای اصلاح چهره به شدت تخریب شده خود در داخل و خارج، قانون اساسی ۱۹۹۱ را طراحی کرد. قانونی که در آن انتخاب مستقیم رییس جمهور به مردم سپرده شده است، آزادی تأسیس احزاب، مطبوعات، فعالیت های دینی و آزادی بیان در این قانون پیش بینی شده است. قانون اساسی ۱۹۹۱ صدام، عملا یکی از مترقی ترین قانون ها در منطقه جلوه می دهد اما بررسی یکایک بندهای قانون و تطبیق آن با واقعیت های تاریخی عراق دوران صدام نشان می دهد تفاوتی فاحش میان شعار تا واقعیت وجود داشته است.
 
قانون اساسی سال 2005 عراق، علی رغم اشکالات موجود در آن، عملا قدرت را به مردم تفویض کرد و مردم سالاری را در این کشور تقویت کرد. آمریکایی ها با آنکه به دنبال آن بودند تا قانون اساسی مطابق خواست آنها نگارش شود اما در نهایت و با پافشاری های مرجعیت عالی نجف آیت الله العظمی سیستانی، مجلس ملی موقت که توسط مردم انتخاب شده بود کار تدوین قانون اساسی را بر عهده گرفت و در آن مرحله نیز آیت الله سیستانی نظارت خود را بر روند تدوین این قانون اعمال کردند.
 
 صدام در دوره های هشت ساله و به عنوان تنها نامزد، در آنچه که آن را همه پرسی آری یا خیر به رئیس جمهور می نامیدند و با نسبت ۹۹ تا ۱۰۰ درصد به عنوان پیروز انتخاب می شد. وی قدرت مطلق همه قوای اجرایی، قضایی و مقننه و نظامی کشور بود. به جز حزب بعث، هیچ حزبی حق فعالیت نداشت، تنها روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی موجود متعلق به صدام و پسر ارشد او بود. حق اظهار نظر سیاسی و انتقاد کاملا ممنوع و جرم بود، شیعیان به عنوان اکثریت اجازه برگزاری مناسبت های دینی خود را به هیچ وجه نداشتند و اقلیت های قومی موجود در عراق به شدت مورد سرکوب بودند و بر اساس قانون اساسی ۱۹۹۱ در کشور پرتنوع قومیتی عراق تنها قومیت های رسمی عرب ها و کردها بودند.۳
 اعلام کردها به عنوان اقلیت رسمی نیز به دلیل خودمختاری آنها بود که عملا صدام در مقابل امر واقع قرار گرفته شده بود.
سرنگونی رژیم بعثی صدام در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲ شمسی) توسط ائتلاف نظامی بین المللی به رهبری آمریکا، عراق را وارد مرحله جدید و منحصر بفردی از تاریخ خود کرد. این کشور اکنون به طور رسمی تحت اشغال یک نیروی متجاوز بود. و حاکمان نظامی و مدنی آمریکایی اداره کشور را بر عهده داشتند.
 
رژیم صدام در بحث حقوق و آزادی ها و ضمانت اجرایی آنها، مدعی تساوی همه شهروندان در این حقوق شده بود! شهروندان تا زمانی که جرم آنها در دادگاه های قانونی اثبات نشود بی گناه هستند و حق داشتن وکیل دارند اما نظام سابق نه تنها هیچ یک از آنها را اجرا نکرد بلکه با مشت و آتش و آهن با ملت عراق برخورد کرد.
 
اما قانون اساسی سال ۲۰۰۵ عراق، علی رغم اشکالات موجود در آن، عملا قدرت را به مردم تفویض کرد و مردم سالاری را در این کشور تقویت کرد. آمریکایی ها با آنکه به دنبال آن بودند تا قانون اساسی مطابق خواست آنها نگارش شود اما در نهایت و با پافشاری های مرجعیت عالی نجف آیت الله العظمی سیستانی، مجلس ملی موقت که توسط مردم انتخاب شده بود کار تدوین قانون اساسی را بر عهده گرفت و در آن مرحله نیز آیت الله سیستانی نظارت خود را بر روند تدوین این قانون اعمال کردند. و در نهایت نیز خود مردم با رأی اکثریت ۷۸ درصد به قانون اساسی خود رأی مثبت دادند و انتخابات برآمده از همین قانون اساسی نیز بر خلاف نظر آمریکایی ها با پافشاری مرجعیت در موعد مقرر برگزار شد. ۴
در فرآیند سیاسی جدید عراق پس از صدام  برای نخستین بار انتخابات آزاد در کشور برگزار گردید، احزاب و مجموعه های سیاسی و مذهبی و قومی عراق آزادانه خود را در معرض انتخاب توسط مردم قرار دادند. مجلس مردمی انتخاب شد و نهادهای دیگر نیز با رأی غیرمستقیم مردم تشکیل شدند. این برای نخستین بار در تاریخ کشور بود که احزاب براساس حجم واقعی خود در جامعه عراق، در نهادهای تصمیم ساز کشور حضور پیدا می کردند.
ساختار سیاسی عراق اکنون به مدد ایستادگی و مقاومت مردم عراق و همراهی آنان با مرجعیت، از دوران دیکتاتوری به مرحله مردم سالاری گذر کرده بود.
 
آنچه که در ذهن آمریکایی ها می گنجید این بود که پس از دوران اشغال عملا همان سیاست های ضد ایرانی رژیم قبلی برای مهار تهران ادامه یابد و عراق نیز با ساختار سیاسی وابسته به منافع واشنگتن اجرا کننده سیاست های آن در منطقه باشد. همچنان که رژیم صدام حداقل در مقطعی از زمان حاکمیت خود اینچنین بود و با اتخاذ شیوه های پرتنش با همسایگان، مجری سیاست های ایالات متحده بود.
 
در تمایز مدل حاکمیتی عراق صدام و عراق حکیم آنچه که به روشنی قابل توجه است، مقاومت و پایداری مردم بر سر خواسته ها، عقاید و اراده خود است. در عراق صدام مردم از خود هیچ گونه اراده ای ندارند و یک توده بسیار اقلیت، تصمیم گیرنده برای یک ملت است همچنانکه در مدل آمریکایی که آمریکایی ها به دنبال آن بودند، حق تعیین سرنوشت و تصمیم گیری با آمریکایی ها بود اما مدل عراق حکیم، با علم به اینکه عقیده اکثریت ملت اسلام است و اسلام باید در همه شؤونات زندگی این مردم جاری باشد، ایستادگی در مقابل خواسته غیرمنطقی و تحمیلی اشغالگر را بر نمی تابد و با مقاومت در نهایت نظر خود را تحمیل می کند.
 
 مردم سالاری و حقوق اقلیت ها
بررسی قانون اساسی دوران صدام با قانون اساسی جدید که ماحصل مجاهدت مرجعیت، احزاب اسلامی و ایستادگی مردم در برابر اشغالگران بود و همچنین مقایسه این دو دوران با یکدیگر نشان دهنده وجود تفاوت های بنیادین و ماهوی در این دو دوره است.
رژیم صدام در بحث حقوق و آزادی ها و ضمانت اجرایی آنها، مدعی تساوی همه شهروندان در این حقوق شده بود! شهروندان تا زمانی که جرم آنها در دادگاه های قانونی اثبات نشود بی گناه هستند و حق داشتن وکیل دارند اما نظام سابق نه تنها هیچ یک از آنها را اجرا نکرد بلکه با مشت و آتش و آهن با ملت عراق برخورد کرد.
علی رغم آنکه صدام اسلام را دین رسمی حکومت معرفی کرده بود اما هیچ اشاره ای به اینکه دین مبین اسلام منبع تشریع قوانین کشور است نکرد. لیکن در عراق پس از صدام، اسلام به عنوان دین اکثریت مطلق مردم، علاوه بر آنکه دین رسمی دولت است، یکی از منابع عمده تشریع است. همچنانکه تصویب هرگونه قانونی که مخالف با اصول و مبانی این دین است غیر قانونی شمرده شده تا به این ترتیب به دیدگاه اکثریت جامعه احترام گذاشته شده باشد.۵
شاید یکی از ویژگی های متمایز کننده دوران عراق صدام و پس از آن که در جامعه دینی و ارزشی عراق بسیار مهم و قابل اعتناست، آزادی برگزاری مراسم و معتقدات دینی همه ادیان و مذاهب در این کشور است. شیعیان به عنوان اکثریتی که برای سالیان متمادی در سایه حزب بعث از برگزاری مراسم های دینی، به خصوص اجتماع پرشور و وحدت آفرین اربعین که سنی و شیعه و مسیحی در آن حضور می یابد، محروم بودند و در چارچوب حاکمیت جدید برخاسته از قانون اساسی، توانستند با آزادی عمل حقوق مذهبی خود را اجرا کنند.
در چارچوب همین حاکمیت است که علاوه بر شیعیان، دیگر طوایف و مذاهب و قومیت های کشور نیز به عنوان شهروندان رسمی کشور شناخته می شوند. در قانون اساسی سابقی که تنها عرب ها شهروند خوانده شده اند و کردها ده ها سال تحت تعدی و تجاوز حاکمیت به ویژه بعثی ها بوده اند، طبیعی است که مسیحیان، ترکمن ها، ایزدی ها، صابئی ها و شبک ها علاوه بر اینکه هیچ نقشی در تصمیم گیری ها ندارند، قانون اساسی که باید منشور وحدت آفرین ملت باشد نیز از آنها یادی نمی کند.
رفتارهای خشن، شکنجه و قتل گسترده مخالفان سیاسی ویا افراد مظنون و متهم در رژیم صدام از جمله اختلافات آشکار عراق صدام و عراق پس از آن است. هرچند که در دوران اشغالگری آمریکایی ها این رفتارها توسط حاکمان آمریکایی و نظامیان آن ادامه یافت و زندان ها و شکنجه گاه های متعددی در عراق دایر شده بود اما با خروج اشغالگران آمریکایی و تسلط حاکمیت مردم، این زندان های سری که یادآور دوران رژیم گذشته بود برچیده شد. ۶
 
سیاست خارجی
سیاست خارجی از جنبه های بارز تمایز میان دو مدل حکومتی صدام و شهید حکیم است. سیاست خارجی حزب بعث، ایجاد یک هژمون جاه طلبانه و متکبر در منطقه عربی و غرب آسیا بود. هژمونی که منطق آن زور و قدرت نظامی بود که بخشی از آن متکی بر ترویج ایران هراسی در میان دیگر کشورهای منطقه بود.
این رفتارهای صدام آشکارا مدلی منطقه‌ای از سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در تمام جهان به شمار می رود. نگاهی به برخی از شخصیت ها و جریان هایی که در نخستین سال های پس از سرنگونی صدام در عراق حضور داشتند نشان می دهند که این افراد نیز در برخورد با برخی از همسایگان خود به خصوص صدام، ادامه دهنده شیوه سابق بودند اما جریان غالب به خصوص در سال هایی که فرآیند سیاسی در استقرار به ثبات بیشتری رسید، عملا روشی کاملا متفاوت را در پیش گرفت به گونه ای که اقدامات عملی و مواضع اتخاذ شده در مجامع بین المللی و منطقه ای این کشور را به عنوان بخشی از جبهه مقاومت مطرح کرد.
بدون تردید آنچه که در ذهن آمریکایی ها می گنجید این بود که پس از دوران اشغال عملا همان سیاست های ضد ایرانی رژیم قبلی برای مهار تهران ادامه یابد و عراق نیز با ساختار سیاسی وابسته به منافع واشنگتن اجرا کننده سیاست های آن در منطقه باشد. همچنان که رژیم صدام حداقل در مقطعی از زمان حاکمیت خود اینچنین بود و با اتخاذ شیوه های پرتنش با همسایگان، مجری سیاست های ایالات متحده بود.
اکنون روشن است که عراق در سیاست خارجی خود احترام به همه کشورهای همجوار و عدم دخالت در امور داخلی آنها را پیشه کرده است و این محور عمده سیاست خارجی حکومت عراق پس از صدام می باشد.
نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری همسایه، برادر، مسلمان و با اشتراکات فوق العاده بالای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی و تشکیل جبهه ای مشترک با ایران برای مبارزه با تروریسم تکفیری که مورد خواست آمریکا نبوده و نیست، اکنون از ویژگی های سیاست خارجی عراق شهید حکیم به شمار می آید. کمک به مظلومان به خصوص حمایت از مقدسات و مسلمانان سوریه که مورد حمله رسانه ای و سیاسی غرب و برخی از کشورهای منطقه قرار گرفته را باید به عنوان ویژگی منحصر بفردی از تعهد اسلامی مردم عراق در دوران حاکمیت پس از صدام دانست.
 
عراق شهید حکیم مدلی منحصر بفرد از حکومت ها و ملت هایی است که با استفاده از عناصر رهبری آگاه، سیاستمداران و عالمان متعهد و مردم مقاوم و ایستاده در صحنه، می توانند تبدیل به الگوهایی برای دیگر ملت های منطقه شوند. شاید تکاپوی برخی کشورهای منطقه و هراس آنها از تحولات عراق، ناشی از احساس خطر سرایت آن فکر و اندیشه و مدل در کشورهای خود بوده است.
 
 روابط دوجانبه عراق و آمریکا از موارد جالب توجه در سامانه فکری مردم و برخی احزاب و جریان های سیاسی عراق است. آمریکا با وجود آنکه رهایی بخش عراقی ها از حدود چهاردهه حاکمیت استبدادی حزب بعث بود و به دنبال آن بود که به عنوان یک نیروی به اصطلاح آزادیبخش، پایه های حضور و اشغال خود را در عراق محکم کند اما با آگاهی و درایت مرجعیت و بزرگانی مانند شهید آیت الله حکیم و دیگر شخصیت های آزاد و مستقل عراقی و همچنین مقاومت توده های ملت که خود را هم به شکل مقاومت سیاسی و فکری و هم مقاومت مسلحانه نشان داد ناچار به ترک این کشور بر خلاف تصور خود شد. ۷ این در حالی است که حضور و اشغالگری آمریکا در کشورهایی مانند ژاپن و آلمان از دوران جنگ جهانی دوم همچنان ادامه دارد اما آگاهی سیاسی رهبران دینی و سیاسی عراق عملا باعث محقق نشدن یک خواسته و هدف مهم اشغالگران در این کشور گردید.
همچنانکه در موضوع ارتباط با رژیم صهیونیستی، عراق نه تنها راه بسیاری از کشورهای سازشکار عربی و متحدان آمریکا در ارتباط علنی یا غیر علنی با رژیم صهیونیستی را نرفت بلکه حمایت از آرمان فلسطین و احیای روزجهانی قدس، به بخشی از برنامه سیاسی بخش عمده ای از جریان های سیاسی و متعهد عراق تبدیل شد. هرچند که در دوران حاکمیت بعثی، ادعای حمایت از فلسطین بخشی از سیاست تبلیغاتی دستگاه حکومتی بوده است اما در مدل حکومتی شهید حکیم و همفکران وی، حمایت از مقاومت ملت فلسطین از سطح رسمی در دوران رژیم گذشته، به سطح خیابان رسید و به عنوان بخشی از برنامه های ثابت برخی جریان های سیاسی عراق بدل گردید.
زنده نگاه داشتن روز قدس در میان مردم، تفاوت عمده عراق حکیم با عراق صدام است. چرا که کمک های مالی رژیم های عربی به فلسطین (حکومت تشکیلات خودگردان) در حال حاضر ادامه دارد اما این حمایت هیچ گاه به بدنه عمومی جامعه سرایت نکرده چرا که سرایت چنین حمایتی به مردم، عملا باعث به وجود آمدن یا تشدید احساسات ضد صهیونیستی وضد ظلم آن رژیم خواهد شد و همانگونه که گفته شد، این تفاوت عمده مدل صدام و شهید حکیم در موضوع فلسطین است.۸
 
استقلال و تمامیت ارضی کشور
حفظ استقلال کشور، تلاش برای عدم وابستگی و مجری سیاست های قدرت های بین المللی بودن از دیگر خصیصه های مدل حکومتی صدام و شهید حکیم است.
سیاست های جنگ طلبانه رژیم سابق عراق علاوه بر آنکه منجر به تسلط و حضور بیگانگان در کشور و زیر سؤال بردن استقلال و تمامیت ارضی عراق بود، در حقیقت زمینه ساز شدت یافتن فریادهای تجزیه طلبانه در شمال کشور نیز شد.
تردیدی نیست که سیاست جنگ طلبانه حزب بعث علیه مردم کردستان عراق و سرکوب این مردم به ویژه در عملیات انفال که در نهایت منجر به سرعت بخشیدن  به خودمختاری این بخش از جغرافیای عراق شد محصول سیاست و رفتارهای غیرمنطقی حزب بعث و رژیم صدام بوده است.
علاوه بر اینکه تکرار همین رفتارها در قبال همسایگان خود مانند کویت و اشغال آن که منجر به دخالت نظامی خارجی در عراق و حتی تعیین مناطق ممنوعه پروازی در شمال و جنوب کشور شد و عملا استقلال و تمامیت ارضی کشور را زیر سؤال برد از مؤلفه های خاص مدل حکومتی عراق دوران صدام به شمار می رود.
پس از سرنگونی صدام، جریان های مردمی عراق و مرجعیت ضمن تأکید بر تمایت ارضی کشور مدل مطلوب آمریکا یعنی فدرالیسم را مقدمه ای برای تجزیه کشور قلمداد کردند. شهید حکیم از جمله برجسته ترین افرادی بود که با این شیوه مخالفت کرد هرچند بعدها به احترام سال‌ها همرزمی و برادری با ملت کردستان عراق، مسأله فدرالیسم در قانون اساسی پذیرفته شد اما تأکید بر استقلال و هویت عراق و خاک کشور از جمله شاخص های بارز جریان های سیاسی متعهد در عراق پس از صدام به شمار می رود.
ایالات متحده آمریکا در سال های پس از اشغال تلاش فراوانی کرد تا تجزیه عراق را به عنوان راه حلی برای مشکلات سیاسی و امنیتی این کشور معرفی کند اما پافشاری احزاب متعهد عراقی، اخطارهای مرجعیت و در صحنه بودن مردم عراق، عملا راه را بر آمریکایی ها بست. و این یکی از ناکامی های بزرگ اشغالگران در تبدیل عراق به کشوری مطیع و فرمانبردار بوده است. ۹
عراق شهید حکیم مدلی منحصر بفرد از حکومت ها و ملت هایی است که با استفاده از عناصر رهبری آگاه، سیاستمداران و عالمان متعهد و مردم مقاوم و ایستاده در صحنه، می توانند تبدیل به الگوهایی برای دیگر ملت های منطقه شوند. شاید تکاپوی برخی کشورهای منطقه و هراس آنها از تحولات عراق، ناشی از احساس خطر سرایت آن فکر و اندیشه و مدل در کشورهای خود بوده است.
عراق حکیم عراقی است که با آگاهی از برنامه ریزی های دشمنان، عملا در مسیر مقاومت و ایستادگی قرار می گیرد و ضمن مخالفت با زیر سؤال بردن جایگاه ملت و استقلال کشور، اراده خود را در معرض اجرا می گذارد. عراق حکیم، نسلی از جوانان متعهدی است که با تبعیت از مرجعیت و اثبات اثرگذار بودن این نهاد مهم، ضمن حفظ امید و از خود گذشتگی، با حضور در جبهه های نبرد، و بی توجه به وعده های قدرت های منطقه ای و بین المللی، از استقلال و تمامیت ارضی کشورشان دفاع می کنند.
اربعین حسینی اگر چه که جلوه ای از یک مراسم بزرگ اسلامی و اعتقادی است اما ملت مسلمان عراق نشان داد این مناسبت دینی را به صحنه ای باشکوه از وحدت امت اسلامی فارغ از رنگ و نژاد و مذهب بدل کرده است. این از ویژگی های مدرسه فکری عراق شهید حکیم است. اعمال و مناسک دینی در عین شکوه برگزاری، کارکردهای اجتماعی و فرهنگی خود را نیز بازیابی می کنند و جامعه  را در مسیر توجه به احیای تمدن اسلامی قرار می دهد.
 
منابع:
۱ – پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=36807
 
۲ – الدستور المؤقت لعام ۱۹۷۰، موقع مجلس القضاء الاعلی العراقی
http://www.iraqja.iq/view.81/
 
۳ – مشروع دستور جمهوریه العراق لعام ۱۹۹۱، موقع مجلس القضاء الاعلی العراقی،
http://www.iraqja.iq/view.80/
 
۴ – السیستانی یطالب ب”ضمانات واضحه” لاجراء انتخابات بنهایه ۲۰۰۴، موقع سماحه السید علی السیستانی
http://www.sistani.org/arabic/in-news/771/
 
۵ – دستور جمهوریه العراق، مجلس القضاء الاعلی
http://www.iraqld.iq/LoadLawBook.aspx?page=1&SC=&BookID=25626
 
۶ –  انتهاک حقوق الإنسان فی العراق، موقع قناه الجزیره
http://www.aljazeera.net/programs/behindthenews/2005/12/1/%d8%a7%d9%86%d8%aa%d9%87%d8%a7%d9%83-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%84%d8%a5%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86-%d9%81%d9%8a-%d8%a7%d9%84%d8%b9%d8%b1%d8%a7%d9%82
 
۷ – رویکرد احزاب شیعی عراق به سیاست خارجی این کشور/ بخش نخست، سید رضا قزوینی غرابی، اندیشکده راهبردی تبیین
http://www.tabyincenter.ir/16480/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D8%B2%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%DB%8C-%D8%A7/
 
۸ –   یوم القدس العالمی لأول مره فی العراق، العهد نیوز
https://archive.alahednews.com.lb/alahed.org/archive/2003/2111/quds2003/doc6.htm
 
۹ – خطه جو بایدن لتقسیم العراق على الطاوله الأمیرکیه الرسمیه مجددا، عراق پرس
https://www.iraqpressagency.com/?p=141733

منبع:اندیشکده راهبردی تبیین

نظرات
CAPTCHA