روز شمار
اوقات شرعی
سه هفته با نام «ساخت آمریکا»
azadi

96/5/4

آمریکا در برابر آمریکا (1) 

آمریکا در حالی سه هفته‌ی متمادی را به همایش‌ها، سمینارها، کارگاه‌ها و سایر تشریفات اداری درخصوص ساخت آمریکا و تولید آمریکایی و حمایت از کار آمریکایی اختصاص داده که این کشور یکی از حامیان و بانیان اصلی اقتصاد نئوکلاسیک است.

 

اتفاقاتی در ایالات‌متحده‌ی آمریکا در حال رخ دادن است که شاید بتوان آن را پایانی بر ایده‌های اقتصاددانان قرن بیستم، خصوصاً دهه‌های پایانی قرن بیستم، قلمداد کرد. در اقدامی رسمی و دولتی، آمریکایی‌ها در حال برگزار کردن مراسم و تشریفاتی درخصوص تولید ملی و ارزش و اهمیت این ایده برای ایالات‌متحده هستند. عنوان سه هفته در آمریکا با «ساخت» آمریکا و برگزاری همایش‌ها و نمایش‌هایی در این خصوص نشان می‌دهد دولت دونالد ترامپ برای ایده‌های انتخاباتی خود کمر همت را بسته است. در این خصوص توجه به چند نکته قابل اهمیت است که بدان‌ها اشاره خواهد شد:
1. رئیس‌جمهور آمریکا در محوطه‌ی کاخ سفید اقدام به برگزاری هفته‌ی محصولات «ساخت آمریکا» کرده است. دولت آمریکا طی هفته‌ی اخیر، تولید محصولات مختلف به دست شرکت‌های آمریکایی و خرید محصولات تولیدی آمریکا توسط مردم این کشور را ترویج کرده است. کاخ سفید اظهار کرده است که این یکی از اقدامات ترامپ برای کمک به افزایش فرصت‌های شغلی در داخل آمریکاست. برگزاری نمایشگاه محصولات ساخته‌شده در پنجاه ایالت مختلف آمریکا، یکی از فعالیت‌های هفته‌ی «ساخت آمریکا» خواهد بود. ترامپ قرار است روز چهارشنبه در این‌باره بیانیه‌ای صادر کند و سخنانی را در مورد اهمیت تولید کالاهای مختلف در داخل آمریکا ایراد نماید. روز گذشته ترامپ با حضور در مراسم افتتاحیه‌ی نمایشگاه کالاهای آمریکایی، برخی از این کالاها مثل کلاه گاوچرانی و چوب بیس‌بال تولیدشده در آمریکا را امتحان کرد تا برای این محصولات تبلیغ کند (تسنیم).
2. شاید بهترین ترکیب واژگانی که برای ترسیم این فضای پیش‌آمده توسط دونالد ترامپ بتوان از آن استفاده کرد، مرگ بین‌الملل‌گرایی آمریکایی است. این مهم‌ترین پیام اتفاقاتی است که در آمریکا در حال افتادن است: این مسئله که ایده‌ی اقتصاد بین‌المللی در حال زوال است. روزگاری آمریکایی‌ها قائل به حذف کردن تعرفه‌ها برای سهولت در امر تجارت بین‌المللی بودند و اینک بر ملی‌گرایی افراطی در تولید و حذف تعرفه‌های تجاری و... تأکید می‌کنند. آمریکا به‌عنوان مهد اقتصاد نئوکلاسیک حالا در حال دست‌وپنجه نرم کردن با سرسختانه‌ترین نوع تضییقات ملی برای تجارت بین‌المللی است. این موضوع در حالی مورد توجه قرار می‌گیرد که در ایران بخش قابل توجهی از دستگاه‌های اجرایی و اداری به‌صورت شتابان در حال سیر کردن مسیر بین‌الملل‌گرایانه‌ی اقتصاد بازار آزاد و رسیدن به روندی هستند که به آن توسعه‌ی تعامل‌گرا می‌گویند.
اقدام آمریکایی‌ها در حمایت از تولیدات آمریکا یا عملی کردن ایده‌ی «ساخت آمریکا» درس بزرگی برای کسانی است که درخصوص اقتصاد مقاومتی مواضع منفی می‌گیرند و برآن‌اند که جهان در حال رخت بربستن چهره‌ی ملی به نفع منافع منطقه‌ای و بین‌المللی است. همین چند روز پیش بود که حسام‌الدین آشنا به نقل از رئیس‌جمهور بر این ایده پافشاری کرده بود. به‌طور کلی آنچه محرز است اینکه روند رسیدن به توسعه در ایران یک مسیر خطی و متناسب با امر بین‌المللی نیست.
3. توسعه مسیر خطی نیست. تقریباً یک‌صد سال است که آمریکایی‌ها تئوری‌های متنوع توسعه را عملی و تجربه می‌کنند. آن‌ها یا در خود آمریکا و یا در کشورهای دیگر تلاش می‌کردند این ایده را عملی کنند که توسعه امری خطی است؛ یعنی برای رسیدن به توسعه، لاجرم بایستی اصول ثابتی را به‌عنوان معیارها و مبانی توسعه پذیرفت و بعد از آن به توسعه‌یافتگی رسید. اصرار دونالد ترامپ و کابینه‌ی آمریکا برای رسیدن به توسعه‌ی ملی با تأکید بر قابلیت‌های داخلی نشان می‌دهد که حتی آمریکایی‌ها نیز به این نتیجه رسیده‌اند که توسعه یک مکانیسم خطی و ثابت ندارد که صرفاً توسعه‌یافتگی روی ریل آن حرکت کند. توسعه می‌تواند امری بسترمند و متناسب با شرایط ملی کشورها تعریف و تنسیق شود. آمریکایی‌ها با برگزاری سه هفته در مورد تولید ملی و با عنوان ساخت آمریکا، به‌دنبال رساندن این پیام به دنیا هستند که توسعه امری متناسب با نیازها و توانمندی‌های کشورشان و نه برگرفته از تجویزات اجماعاتی است که حتی ممکن است پیش‌تر خود از بنیان‌گذاران آن بوده‌اند.
4. سه دهه است که جهان تحت‌تأثیر تصمیمات اجماع واشنگتن و تجویزاتی است که کشورهای در حال توسعه بایستی متناسب با آن سیستم سیاسی و قضایی خود را بازنگری کنند تا تبدیل به نظام اداری و قضایی استاندارد شوند. این اقدام آمریکایی‌ها برای حمایت از کالای آمریکایی یعنی بی‌توجهی به تمام آن سه دهه فشارها و تنگناهایی که به کشورهای در حال توسعه تحمیل می‌شد. هنگامی که آمریکایی‌ها بدون توجه به تجویزات نهادهای بین‌المللی شروع به تجویز دستورالعمل‌های ملی می‌کنند یعنی اجماع واشنگتن و تمام دستوراتی که برای توسعه و توسعه‌یافتگی وجود داشته را زیر سؤال برده‌اند. این به‌معنی تکلیف‌زدایی برای کشورهای در حال توسعه‌ای است که تابه‌حال مجبور به عملی کردن این تجویزات بوده‌اند.
توسعه امری خطی نیست و توسعه‌یافتگی نیز مقوله‌ای بسترمند است. هر کشوری متناسب با نیازهای خود باید به توسعه‌یافتگی برسد. همان‌طور که آمریکایی‌ها به دنبال ارجحیت مکانیسم‌های داخلی بر تجویزات بین‌المللی هستند، کشورهای در حال توسعه نیز بایستی با استمساک به همین مدل، به‌دنبال توجه به مکانیسم‌های داخلی باشند. نیازهای داخلی است که توسعه را تعریف می‌کند و نه تجویزات اجماع واشنگتن.
5. آمریکایی‌ها به‌خوبی می‌دانند که در صورت تداوم وضعیت فعلی، یعنی وضعیتی که در آن نرخ بیکاری در حال افزایش است، فقر در حال گسترده شدن است، بازار آمریکا در حال تبدیل شدن به منزلگاه چینی‌ها و شرقی‌هاست و... اقتصاد آمریکا نه‌تنها هژمونی خود را از دست خواهد داد، بلکه در نیم‌قرن آتی با یک آمریکای فقیر مواجه خواهد شد که توان برطرف کردن مشکلات اساسی خود را نیز ندارد. همین موضوع است که نخبگان این کشور را به‌سمت تکریم تولید ملی و استفاده از کار کارگر آمریکایی روانه کرده است. آن‌ها از یک بیم و هشدار به این موضوع رسیده‌اند که بقای آمریکا در گرو حمایت از تولید ملی است و این نه با شعار، بلکه با برگزاری کارگاه‌های آموزشی، همایش‌ها و اطلاق سه هفته با عنوان ساخت آمریکا میسر است. داستان تکراری که کشورهای در حال توسعه بایستی آن را یک بار و متناسب با نیازهای خود روایت کنند، این است که علی‌رغم این ایده‌ی کلی که جهان در حال گسیل شدن به‌سمت جهانی شدن است، بزرگ‌ترین حامی و ایده‌پرداز آن در حال حرکت به‌سمت ملی‌گرایی است. ملی‌گرایی با حمایت سرسختانه از توانمندی‌ها و ساخت ملی.
6. نظام وضع تعرفه‌های تجاری که یکی از پیامدهای سیستم برتوون وودز یا نظم برجای‌مانده از ساختارهای بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بوده، یکی از مهم‌ترین سازوکارهای نظم اقتصادی نئولیبرال است. در این فضا، کشورها ابتدا بایستی دست به تعدیلات ساختاری بزنند و سپس در چرخه‌ی اقتصادی بین‌المللی قرار گیرند. توجه کنید که موضع تعدیل ساختاری لزوماً برای همه‌ی کشورها یکسان نیست. برای مثال، قطعاً سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی برای مواجهه‌ی ایران و عربستان سازوکار یکسانی ندارند. به‌علت افزایش میزان چانه‌زنی عربستان و اعطای امتیازات اقتصادی، فشارهای ساختاری بر این کشور برای مراودات ساختاری کمتر است. درحالی‌که نزدیک به بیست سال است ایران درگیر پیوستن به سازمان تجارت جهانی و استفاده از تسهیلات آن است، این اتفاق برای هم‌پیمانان غرب نمی‌افتد و این فرایند بسیار سهل بوده است.*

*گروه بین الملل برهان/

 

 

نظرات
CAPTCHA