روز شمار
اوقات شرعی
انتخاب وانتصاب در جامعه دینی-اسلامی؟ (بخش سوم)
azadi
96/4/24
حالت و حکم اولیه در انسان‌ها بر اساس خلقت و شریعت حریت و آزادی است؛ یعنی انسان موجودی است آزاد و توانایی و ظرفیت‌های متنوع در آن وجود دارد که به یاری آنها می‌تواند جهت‌ها و مسیرهای گوناگون و مختلفی را برگزیند.
 
 
 
در دو یادداشت قبلی بیان شد که جامعه دینی جامعه‌ای است که بینش، اندیشه و انگیزه الهی نقش تعین کننده در اعمال، افکار، رفتار و مناسبات و تعاملات فردی و اجتماعی انسان‌ها داشته و به‌تبع آن در ساختارها، نهادها و کارکردهای آن‌ها می‌تواند داشته باشد. و اصل و قاعده در جامعه دینی انتخاب است و یک دلیل برای آن آورده شد. در این یادداشت به دلیل دوم اشاره می شود.
 
دلیل دوم
 
حالت و حکم اولیه در انسان‌ها بر اساس خلقت و شریعت حریت و آزادی است؛ یعنی انسان موجودی است آزاد و توانایی و ظرفیت‌های متنوع در آن وجود دارد که به یاری آنها می‌تواند جهت‌ها و مسیرهای گوناگون و مختلفی را برگزیده و در آن حرکت نماید (خلقت) و در روابط و مناسبات انسانی و اجتماعی اصل عدم اجبار، اکراه، مجرمیت، وامداری و مشغول الذمه بودن است (شریعت). سخن پرمغز علی (ع) این ایستار خلقتی و شریعتی را به‌درستی بیان و اثبات می‌کند: «أیها الناس إن آدم لم یلد عبدا ولاأمه وإن الناس کلهم احرار ولکن الله خول بعضکم بعضا فمن کان له بلاء قصیر فی الخیر فلا یمن به علی الله»(کلینی، 1348 ش، 69) برگردان: ای مردم، انسان نه بنده و نه کنیز به دنیا نیامده‌اند و همه مردم آزادند ولیکن خداوند تدبیر و اداره بعض شما را به بعضی دیگر سپرده.
 
روشن است که حالت و حکم پیش گفته درواقع همان معنای اختیار بوده که برابر نشین انتخاب می‌باشد. «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا»(الشمس/ 7-١٠) برگردان: قسم به نفس و آنکه او را نیکو و موزون آفرید و پس به او خیر و شر را شناساند و الهام نمود طوری که اگر کسی نفس خویش را از بدی و شرور دور و پاکیزه نگه دارد، به‌راستی رستگار خواهد شد. «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (طه/ ١١٥) برگردان: ما با آدم عهد بستیم و در آن عهد و پیمان او را استوار و ثابت‌قدم نیافتیم، «قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ» (الانعام/ ١٠٤) برگردان: اسباب و عوامل بصیرت و دانایی از سوی خداوند برایتان آمد پس هرکس که بصیرت و بینایی یافت خود به سعادت رسید و هرکس کور و جاهل بماند درزیان افتاد ومن ضامن و نگه‌دارنده شما در این راه نیستم. «أَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَأَنْ لَیْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى» (النجم/37- ٤٠) برگردان: آگاه باشید که هیچ‌کس مسئول اعمال و گناه و خطای دیگران نیست؛ و به‌درستی بدانید که انسان همانا سعی و پویش خودش بوده و همان است که برایش ماندگار است و نتیجه اعمال و کوشش خویش رابزودی خواهد دید. «وَمِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ لا یُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ وَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَلَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ وَمِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ کَانُوا لا یَعْقِلُونَ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْکَ أَفَأَنْتَ تَهْدِی الْعُمْیَ وَلَوْ کَانُوا لا یُبْصِرُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئًا وَلَکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» (یونس/ 40-٤٤) برگردان: برخی مردم به قرآن ایمان می‌آورند و برخی نمی‌آورند و خداوند آگاه به نیت و مقاصد مفسدین می‌باشد و اگر تو را تکذیب نمودند بگو عمل من برای من و عمل شما از شما هرکسی مسئول اعمال خویش است، شما بری از کردار نیک من هستید ومن بیزار از رفتار زشت شما. برخی از این منکران چون قرائت قرآن کنی به‌ظاهر گوش می‌کنند، ای پیامبر آیا تو می‌توانی کران سنگواره شده را که هیچ عقل و ادراکی ندارند، چیزی بیاموزی و بشنوانی و برخی از منکران به‌سوی تو می‌نگرند، آیا می‌توانی نابینایان که نمی‌خواهند بینا شوند هدایت نمایی. خدا هرگز به کسی ستم نخواهد کرد و این مردم‌اند که به خویش ستم می‌نمایند. «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (الاعراف/١٥٧) برگردان: آنانی که پیروی نمایند از رسول امی که در تورات و انجیل آنها گواه و بشارت بر اوست و آنها را به‌سوی خوبی‌ها و خیرها فرامی‌خواند و از بدی‌ها بازمی‌دارد و پاکی‌ها و نیکی‌ها را برایشان حلال می‌نماید و نجاست و پستی‌ها را برایشان حرام می‌کند و سختی، فشار و زنجیرهای بازدارنده رشد را از آنها پس‌ازآنکه برگردان آنها بود و آنها بدان‌ها گرفتار بودند، برمی‌دارد. آنان که به او گرویدند و عزیز و محترمش داشتند ویاری‌اش نمودند و از قرآن که او آورد پیروی کردند، اینان به‌درستی رستگاران‌اند.
 
از آیات یادشده چند مطلب مهم فهم‌پذیر و قابل استنباط می‌باشد:
 
·        حقیقت و شخصیت انسان از حیث خلقت مختار آفریده شده طوری که با دو نیرو متعادل‌کننده می‌تواند مسیرهای مختلف را انتخاب نموده و بدان سوی حرکت نماید. (مثل الشمس وطه)
 
·        بر اساس و بنیاد چنان خلقت و حقیقت است که شخصیت و هویت انسان در فرآیند تلاش و فعالیت (ذهنی و عملی) ارادی خودش ساخته می‌شود.
 
·        طبعاً چنان حقیقت آفرینشی سبب آن است که جامعه انسانی ونیز مناسبات برآمده در آن برآیند فعالیت مشارکتی و انتخابی عاملان انسانی باشد.
 
·        بر اساس همان خلقت و شخصیت انسانی شریعت شکل رفته و عملگر می‌شود و رسالت رسول‌الله ادامه می‌یابد ازاین‌رو شریعت و رسالت معطوف به پرورش و حمایت از خردورزی آزادانه و اختیار در آدمیان، مبارزه و زدودن عوامل استبداد و به زنجیر کشانیدن انسان‌ها می‌باشد و شیوه و ابزار پیامبر (ص) در روانه‌ای هدایت انسان‌ها همانا انتخاب آگاهانه و اعمال اراده آزاد می‌باشد.
 
تفویض و جبر دو وصف و وضعیت استثنایی و غیرطبیعی در انسان‌ها می‌باشد که در مواردی و به‌واسطه عواملی انسان‌ها را گرفتار می‌کند. ازاین‌رو امام صادق (ع) انسان را به‌سوی فطرت و حالت اولیه‌شان فرامی‌خواند و آن حالت را معرفی می‌کند که همان اختیار، انتخاب و آزادی مسئولانه می‌باشد و می‌فرماید: «لاجبر ولا تفویض بل الامر بین الامرین»(طبرسی، بی‌تا، 210) و علامه مجلسی این‌گونه این کلام را معنا و تفسیر می‌کند؛ که خداوند به انسان‌ها امرونهی نموده است و با این زبان از آنها چیزی را طلبیده که انجام بدهند و یا ندهند و به آنها توانایی داده است که اوامر را انجام بدهند و از نواهی بپرهیزند. (نمازی،1419 ق، ج 8، 335) بنابراین انسان مختار است و می‌تواند که انتخاب امتثال نماید و یا معصیت برگزیند. امام علی (ع) نیز این حقیقت انسانی را زیبا بیان نموده است آنجا که می‌فرماید: «لاتکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرا»(عبده، بی تا، 51). طبیعتاً چنین ماهیت و خصوصیت انسانی می‌طلبد تا نظام تعاملات و مناسبات اجتماعی- حقوقی ... نیز طوری سامان یابد و تنظیم گردد و سازوکارهای برایش ایجاد گردد که انتخاب و اعمال اراده آزاد را به زایش و رویش برساند و معرفی نماید. ازاین‌رو در اسلام به‌طور عام و در فقه و شریعت به گونه خاص چنان قواعد تنظیمی حاکم و عملیاتی می‌باشند مانند قاعده «نفی عسر و حرج»، «قاعده العقود تابعه للقصود»، «رجوع جاهل به عالم»، «الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار» و... که مفاد و مدلول روشن و صریح آنها اختیار و انتخاب در حوزه مناسبات و روابط انسانی می‌باشد (البته حجیت و سندیت همه در کتاب‌های مربوطه به اثبات رسیده است که اینجا مقامش نیست). بدون تردید رفتار، اعمال و تکالیف اجباری و غیر اختیاری از مصادیق عسر و حرج و تکالیف فراتر از ظرفیت آدمی (شخصی و نوعی) هستند ازاین‌رو الله متعال می‌فرماید: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ» (بقره/286) و «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» (بقره/ ١٨٥) و «وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» (الحج/ ٧٨)
 
عقود که ساحات و مناسبات گسترده از رفتارهای انسانی را پوشش می‌دهد مثل؛ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، مدنی، شخصی، خدماتی ... هنگامی مشروعیت پیدا می‌کند و آثار متناسب بر آن مترتب می‌گردد (مانند مالکیت، زوجیت، صحت، حق تصرف...) که از روی اختیار و انتخاب انجام گرفته باشد؛ زیرا نیت و قصد اجباری و اکراهی هیچ اثری بر آن مترتب نمی‌گردد.
 
منابع:
 
1-    کلینی، محمد بن یعقوب (1389 ه/1348 ش)، الکافی، ج 8، دارالکتب الاسلامیة، آخوندی.
 
2-    نمازی، علی (1419 ق)، مستدرک سفینة البحار، موسسه النشر الاسلامی لجماعة المدرسین بقم المشرفة.
 
مرکز پژوهشی جامعه المصطفی مشهد
نظرات
CAPTCHA